طبیعی)؛ ۳- سرمایه انسانی. بنابراین توسعه باید افزایش سرمایه سرانه بهطورکلی باشد(سرانه سرمایه فیزیکی+ سرانه سرمایه طبیعی+ سرانه سرمایه انسانی) شود. این امر به این معناست که در صورت استفاده از منابع طبیعی، سرمایه طبیعی باید به سرمایه فیزیکی یا انسانی تبدیل شود(شاید آن را با تبدیل انرژی به یکدیگر مقایسه کرد) و پایداری نیز میتواند به معنای عدم کاهش این سرمایه سرانه در طول زمان تلقی شود (خلیلیان، ۷۸ :۲۱۳). البته ثابت ماندن سرمایه سرانه مستلزم تحقق دو امر مهم است: جبران افزایش جمعیت و جبران کاهش ارزش طی زمان. همچنین پایداری در عمل موازنه بین ضرورتهای زیستمحیطی و نیازهای توسعه است و از دو طریق محقق میشود: کاهش فشارها و افزایش ظرفیتهای موجود (نصریی،۱۳۸۰ :۱۱۴).
بنابراین شرایط اصلی پایداری عبارتاند از:
سیستمها باید با شرایط محلی و زیستمحیطی سازگار باشند.
سیستمها باید با نیازهای آتی و اهداف موردنظر سازگاری داشته باشند
سیستمها باید نسبت به تغییرات، انطباقپذیری کافی داشته باشند و در صورت تخریب سیستم در اثر وقوع حوادث ناخواسته با صرف کمترین هزینه ترمیم شوند.
گسترش سیستمها نباید باعث وارد آوردن آسیب به سیستمهای حافظ زندگی انسان مانند آبوهوا، خاک و سیستمهای بیولوژیکی شود (زاهدی، ۱۳۸۴ :۴۸).
از منظر دیگری پایداری به پایداری سطحی (کوتاهمدت و نمادین) و عمیق(بلندمدت و بنیادین) تقسیم میشود. پایداری سطحی روی کارایی و استراتژیهای جایگزین با توجه به مصرف منابع متمرکز میشود و معمولاً اهداف غالب در جامعه را بدون پرسش میپذیرد و برای حل مسائل، راهحلهای درمانی را هدفگذاری میکند. پایداری عمیق، اهداف را در ارتباط باارزشهای بالاتر ارزشیابی میکند و سیستمهای لازم را با توجه به محدودیتهای اکولوژیکی برای دستیابی به این هدف طراحی میکند. (Gold, 1999 :9)
شکل ۲-۱: معیارهای پایداری
منبع:Labajost et al, 2006))
توسعه پایدار:
مفهوم توسعه پایدار نیز همانند توسعه در جریان تحولی خود به روشهای گوناگون در قالب متنوعی چون بیان چشماندازها (Greed & Lee, 1993: 569)، تبادل ارزشها (clark, 1989: 51)، توسعه اخلاقی، باز سازماندهی اجتماعی، فرایند تحول به سمت آینده بهتر، به مخاطره نینداختن کیفیت محیطزیست (Overton, 1999: 3)، توانمندسازی مردم، ایجاد ظرفیتهای جدید، احترام به اطلاعات و دانش بومی، افزایش آگاهیها و اطلاعات (Abrahamoson, 1997: 31)، رسانیدن انسان به مرحله رضایت از زندگی خویش (ESCAP, 1996) و آزادی انتخاب و برابری در فرصتها (Axinn, 1997: 196) موردتوجه قرارگرفته است که همگی بهنوعی تبیینکننده ایده محوری توسعه پایدار یعنی «برآورده ساختن نیازهای نسل حاضر با در نظر گرفتن نیاز نسل آتی» است (WCED, 1986: 5). «ازنظر مفهومی توسعه پایدار به حفظ روند توسعه در طول زمان اشاره میکند» (Elliot, 1999: 6). یک معناشناسی کلی از توسعه پایدار را میتوان در شکل(۲-۲) مشاهده کرد:
شکل ۲-۲: معناشناسی توسعه پایدار
مفهوم توسعه پایدار ناظر بر این واقعیت انکارناپذیر است که ملاحظات مربوط به اکولوژی میتواند و باید در فعالیتهای اقتصادی به کار گرفته شود. این ملاحظات شامل ایدههای ایجاد محیطی منطقی است که در آن توسعه بهمنظور پیشبرد کیفیت همه جنبههای زندگی مورد چالش قرار میگیرد (رادکلیف، ۱۳۷۳: ۳۴). درواقع توسعه پایدار بر پایه هوشیاری انسان نسبت به خودش و نسبت به منابع طبیعی کره زمین استوار است و خواهان یک سبک زندگی پایدار برای همه انسانها است و مخالف مصرف بیشازاندازه، اتلاف منابع و بیتوجهی به نسل آینده و قطع رابطه با گذشته است (زاهدی، ۱۳۸۵: ۵۱). توسعه پایدار را میتوان حالتی از تعادل و توازن بین ابعاد مختلف (طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …) توسعه دانست (دانشپور، ۱۳۸۶: ۱۳). بنابراین توسعه پایدار مفهومی نو به شمار میرود چراکه تکبعدی نیست و همانگونه که از شکل(۲-۳) برمیآید، حداقل دارای ابعاد سهگانه پایداری محیطی، اقتصادی و اجتماعی است (Torjam, 2000: 5) و توسعه پایدار سعی دارد بین اقتصاد، محیط و اجتماع هم پیوندی و ارتباط سازمانیافتهی برقرار سازد (Burger, 1997: 3).
شکل ۲-۳: محیطها و ابعاد توسعه پایدار
منبع: (زاهدی، ۱۳۸۴: ۶۴)
درباره توسعه پایدار تعاریف متعددی وجود دارد که بعضی از آنها عبارتاند از:
توسعه پایدار را میتوان یک فرایند دانست ( Baker, 1997: 5).
توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی برای حداکثر رفاه انسان فعلی بدون آسیب به توانایی سالهای آتی برای برآوردن نیازهایشان است (OECD, 2001: 61)
کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه که برای اولین بار این اصلاح را ارائه داد، توسعه پایدار را بهعنوان توسعه تعریف کرد که نیازهای نسل فعلی را بدون ایجاد اشکال در توانایی نسلهای آینده در برآوردن احتیاجات خود تأمین میکند (مهشواری، ۱۳۷۸: ۶۱).
در این تعریف دو مفهوم نهفته است:
مفهوم نیاز، بهویژه نیازهای اساسی فقرا اولویت درجهیک دارد.
توسعه پایدار دربرگیرنده ایده محدودیتهایی است که بهوسیله وضعیت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تحمیل میشود. این امر بهنوبه خود حاکی از آن است که اهداف توسعه پایدار باید در هر کشوری بهطور عملیاتی و خاص آن کشور تعریف شود.
علاوه بر جنبههای زیستمحیطی دو بعد اقتصادی و اجتماعی نیز از مقولات مهم در توسعهی پایدار محسوب میشوند.امروزه نیز برنامهی اجرایی مطرحشده در دستور کار۲۱ کاربرد دارد چراکه تأمین سه نیاز ضروری عصر ما را در نظر گرفته است:
نیاز به حفاظت زیستمحیطی از آب،خاک و تنوع زیستی که حیات به آنها وابسته است.
نیاز به توسعهی اقتصادی برای غلبه بر فقر
نیاز به عدالت اجتماعی و تنوع فرهنگی در جهت آنکه اجتماعات محلی در بیان ارزشهایشان برای حل مسائل توانمند گردند.(Willis, 2006: 9).
بعد زیستمحیطی نقطهی توجه غالب در توسعهی پایدار و از ارکان توسعهی انسانی محسوب میشود. این بحث عمدتاً در جهت استفاده از منابع طبیعی-محیطی مطرح میگردد و ازآنجاکه مسائل مربوط به این حوزه در قالب تحقیقات کمی قابلپیگیری هستند.میتوان گفت مباحث زیستمحیطی چالشبرانگیزترین حوزهی توسعهی پایدار را تشکیل میدهند.(.(Tweed & Sutherlan, 2007
همانطور که در بالا ذکر شد از توسعه تعاریف متعدد و متفاوتی بهعملآمده است اما تعریف کامل و موردقبول بهوسیله کمیسیون برانت لند که نقل قولی باارزش است انجامشده است: توسعهای است که نیازهای نسل حاضر را تأمین کند بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را برای برآوردن نیازهایشان از بین ببرد (Quaddus, 2001: 89). جمعبندی تعاریف و برداشتهای مختلف از توسعه پایدار نشان میدهد که توسعه پایدار مفهومی ثابت و ایستا نیست بلکه حرکتـی مسـتمر و رو بـه تحـول از انطبـاق و سازگاری است که طی آن، بهرهبرداری از منابع برای سرمایهگـذاریهـا و جهـتگیـری توسعه فناوری بهگونهای صورت میگیرد که بتوان پاسخگوی نیازهای بـالقوه و بالفعـل انسان بود. در این مفهوم، انسان در مرکز و محور توجه قرارگرفته اسـت و همه ابعـاد زندگی بشر را دربر میگیرد(Adams, 1990 به نقل از هاشمی، ۱۳۸۸: ۱۵۸).
مفهوم توسعه پایدار روستایی:
برابر متون، توسعه روستایی در واژه توسعه، فرایند گذر یک پدیده پویا(یک سیستم، یک مصنوع و مانند آن) از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نهفته است. در این گذار که با حرکت روبهجلو همراه است، واژههای آشکار کردن(Unfolding)، روشن کردن(Revealing) و باز کردن(Opening up) موارد پنهان از یکسو و فرایند تغییر (Chenge) و تحول(Evolution) و پیشرفت(Progress) و انطباق(Adaptation) و بازآفرینی(Reinvention) از سوی دیگر وجود دارد تا فرایند اشکال تغییر، تحول، پیشرفت و انطباق، آشکار کردن، روشن کردن و باز کردن موارد پنهان، همان آشکار کردن قدرت بالقوه انسانها، شناخت توانها و ظرفیتهای مکانها یا الگوهای رفتاری است، نهادینه شود و وضعیت جدید شکل گیرد (افتخاری، ۱۳۹۱: ۱۹). با این برداشت، توسعه روستایی با سه پیششرط زیر، امکان تحققپذیری خواهد داشت:
درک و باور اندیشههای جدید و حاکم شدن این اندیشهها در زندگی فردی و جمعی
مشخص شدن اجزای نظام اندیشه جدید بهطور دقیق یا ترسیم نقشه راه اندیشه جدید
ایجاد نهادهای جدید برای تحقق علمی اندیشه جدید؛ زیرا هر اندیشهای نیازمند سازوکارهای مربوط به خود است و عملیاتی کردن اندیشه و الگو شدن آن به نهادسازی نیاز دارد (افتخاری، ۱۳۹۱: ۲۰).
همچنین با مفاهیم ارائهشده از توسعه میتوان توسعه پایدار روستایی را اینگونه تعریف کرد: اداره نواحی روستایی به طریقی که نیازهای نسلهای آتی برآورده شود، بدون آنکه توانایی نسلهای آینده در برآوردن نیازهایشان به مخاطره افتد؛ همچنین، میتوان برای پایداری روستایی سه هدف را در نظر گرفت:
برآوردن نیازهای اقتصادی افراد ساکن و فعال در نواحی روستایی از طریق ارتقای کارایی و رقابتی کردن کار تجاری روستایی و نیز تشویق تنوع اقتصادی بیشتر بهمنظور فراهم آوردن فرصتهای گوناگون شغلی که هنوز بهطور عمده متکی به کشاورزی است.
نگهداری یا ارتقای ویژگیهای نواحی روستایی و محافظت از منابع طبیعی آنها، شامل حفاظت و نگهداری از چشماندازهای روستایی، زیبایی، تنوع حیاتوحش، و کیفیت محیطی روستاها، که ضامن پایداری محیطی سکونتگاههای روستایی است
بهبود قابلیت زیست روستاهای موجود و کاهش نیاز به سفرهای فزاینده با خودرو به مراکز شهری از طریق ارائه امکانات و خدمات به روستا (consultants, 2003: 3).
گروهی توسعه پایدار روستایی را نوعی از توسعه میدانند که در آن، رابطه متقابل محیط و جامعه حفظ شود و با ژرفاندیشی خاص، عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی به ایجاد الگوهای رفتاری سازمانیافته بینجامد، بهگونهای که نیازهای نسل کنونی روستا بدون آسیب به منابع طبیعی، که بقای نسلهای آینده درگرو آن است،تأمین شود و آیندگان نیز مدنظر قرار گیرند (Mardech, 1993: 239).
بانک جهانی توسعه را چنین تعریف میکند: توسعه روستایی، استراتژی است که برای بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروه مشخصی از مردم همانند روستاییان فقیرند، طراحی میشود. این استراتژی در پی گسترش منافع توسعه در بین فقیرترین افرادی است که در نواحی روستایی به دنبال امرارمعاش هستند. ازنظر بانک جهانی، فقرای روستایی، شامل کشاورزان خردهپا، اجارهنشین و خوشنشینها میشود (لنگرودی، ۱۳۸۴: ۶۰).
با این اوصاف توسعه پایدار روستایی را میتوان به ترتیب زیر تعریف نمود:
فرایندی همهجانبه، موزون و درونزا که در چهارچوب آن تواناییهای اجتماعات روستایی برای رفع نیازهای اساسی مادی و معنوی و کنترل مؤثر بر نیروهای شکلدهنده نظام سکونت محلی (اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، نهادی و سرزمینی) رشد و تعالی مییابد (آقایاری هیر، ۱۳۸۳: ۲۵ به نقل از مؤسسه توسعه روستایی ایران، ۱۳۸۳: ۳۵).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |