اقلام تعهدی و عدم تقارن اطلاعاتی :
مبنای تعهدی به عنوان بخشی از الگوی غالب حسابداری امروزی ، علی رغم بهره بندی از مزایای متعدد دارای مشکلات مهمی نیز میباشد. مهمترین ایراد وارده بر مبنای تعهدی عینی نبودن اعداد و ارقام به خصوص رقم سود در مقایسه با مبنای نقدی است. در واقع به دلیل وجود عواملی نظیر قضاوت، تخصیص و برآورد، عینی نبودن جز جدانشدنی مبنای تعهدی به شمار میآید.
سود حسابداری و اجزای مربوط به آن از جمله اطلاعاتی محسوب میشود که در هنگام تصمیم گیری توسط افراد در نظر گرفته میشود. از آن جا که در مبنای تعهدی لزوما شناسایی درآمدها و هزینهها با دریافت و پرداخت وجه نقد نبوده و در محاسبه سود نیز از پیش بینیها و برآوردها استفاده میشود، از این رو این پرسش مطرح میشود که تا چه میزان میتوان به این رقم در هنگام اتخاذ تصمیم اطمینان کرد. پاسخ به این پرسش از آن جهت اهمیت پیدا میکند که اخذ تصمیم نادرست به سبب اطلاعات ناکافی و ناصحیح موجب میشود که تسهیم منابع به صورت ناعادلانه انجام شود(خواجوی و ناظمی،1384).
سود حسابداری بر مبنای تعهدی شناسایی میشود. معمولا استفاده از مبنای تعهدی موجب متفاوت شدن میزان سود عملیاتی گزارش شده با خالص جریانهای نقدی حاصل از عملیات و گزارش یک سری اقلام تعهدی درصورتهای مالی میشود(ثقفی وهاشمی،1383).قسمتی از سود حسابداری نقدی میباشد یعنی وجه نقد حاصل از عملیات شرکت (جریان وجه نقد ) در داخل این سود قرار دارد، و قسمتی از آن را اقلام تعهدی (تفاوت بین سود و جریانهای نقدی ) تشکیل میدهد. اقلام تعهدی تفاوت بین سود حسابداری و جریان وجوه نقد حاصل از عملیات را بیان میکنند، بدین معنی که اقلام تعهدی مثبت بزرگ نشان دهنده فزونی سود گزارش شده نسبت به جریان وجوه نقد تولید شده توسط شرکت میباشد. مطابق با ادبیات مالی اقلام تعهدی سود حسابداری به دو جز عادی (غیر اختیاری) و غیر عادی(اختیاری) قابل تقسیم است(رساییان و حسینی،1387).
بخش تعهدی سود به مراتب از بخش نقدی آن دارای اهمیت بیشتری در ارزیابی عملکرد شرکت میباشد. وجه نقد به دست آمده در طی یک دوره مالی، اطلاعات مربوطی به حساب نمیآید، چون وجه نقد شناسایی شده مشکلات «زمانبندی» و «تطابق »را دارد که نمیتواند منجر به اندازه گیری نادرست عملکرد شرکت شود. اقلام تعهدی موجب تغییر یا تعدیل در شناسایی جریانهای نقدی در طول زمان میشوند و بنابراین اقلام تعدیل شده (سود)، عملکرد شرکت را بهتر ارزیابی میکنند. به عنوان مثال، ثبت یک طلب، شناخت جرنان نقدی آتی در سود را سرعت میبخشد و زمان شناسایی آن را با زمان کسب منافع اقتصادی حاصل از فروش دارایی منطبق میکند. به هر حال اقلام تعهدی اغلب مبتنی بر مفروضات و برآوردهایی هستند که در صورت اشتباه بودن باید در اقلام تعهدی و سود آتی اصلاح شوند. به عنوان مثال، اگر خالص دریافتی حاصل از یک طلب کمتر از برآورد اولیه باشد، ثبت بعدی هم وجه نقد وصول شده را نشان میدهد و هم خطای براآورد را اصلاح میکند. اعتقاد بر این است که خطاهای برآورد اقلام تعهدی و اصلاحات بعدی آنها نوعی پارازیت تلقی و منجر به کاهش سودمندی اقلام تعهدی میشوند، بنابراین کیفیت اقلام تعهدی سود به خاطر حجم خطای برآورد اقلام تعهدی کاهش مییابد.ژی (2001) نشان میدهد اقلام تعهدی غیر عادی نسبت به اقلام تعهدی عادی ثبات کمتری دارند، وی همچنین نشان میدهد اقلام تعهدی عادی نسبت به جریانهای نقد عملیات ثبات کمتری دارند.
یکی از سوالات مهم در تحقیقات حسابداری، نقش سود حسابداری در قیمت گذاری اوراق بهادار است. شواهد تجربی نشان میدهد که سود تعهدی نقش مهمی در فرآیند ارزشگذاری بازی میکند، زیرا مشکلات زمان بندی و عدم تطابق نهفته در ارقام وجوه نقد را کاهش میدهد. به هر حال، قابل اتکا بودن و مفید بودن اقلام تعهدی مورد تردید است، چرا که مدیران قادرند آنها را دستکاری کنند تا سود گزارش شده را سازگار با اصول پذیرفته شده حسابداری و مطابق با میل خود تعدیل نمایند. اگر مدیریت، سود را فرصت طلبانه دستکاری کند، این اختیار مدیریت میتواند سود گزارش شده را تحریف نماید. از طرف دیگر، مدیریت میتواند از طریق اجازه پخش اطلاعات محرمانه، سبب افزایش بار اطلاعاتی سود شود.
بنابراین میتوان گفت اقلام تعهدی حسابداری با تطابق دادن هزینهها با درآمدهای حاصل شده در یک دوره مالی، جریانات نقدی را بدون در نظر گرفتن زمان وقوع، به سود خالص تبدیل میکنند. این اقلام انتظارات مدیران از رویدادهان احتمالی آتی را نشان میدهند از این رو احتمالا دارای مقادیری از خطای اندازه گیری میباشند. علاوه بر این، اقلام تعهدی ممکن است به خاطر دستکاریهای آگاهانه مدیریت (مدیریت سود) و یا اعمال دیدگاههای شخصی نیز دارای انحرافاتی باشند. لذا لازم است سرمایه گذاران جهت دستیابی به درک کاملی از معنای ارزشی اقلام تعهدی متحمل هزینه قابل توجهی برای پردازش اطلاعات شوند. سرمایه گذارانی که در فهمیدن ارزش اقتصادی واقعی اقلام تعهدی کند عمل میکنند، در سال جاری ارزش درستی از این اقلام را نخواهند داشت (اسلون،1996). قسمت اعظم این ارزش گذاری نادرست اقلام تعهدی را میتوان به اقلام تعهدی غیر عادی نسبت داد (ژی،2001). ارزش گذاری نادرست اقلام تعهدی بیانگر این واقعیت است که سرمایه گذاران ،به طور میانگین، قادر به درک اطلاعات موجود در اقلام تعهدی نیستند. در نتیجه گروه خاصی از سرمایه گذاران آگاه مانند افراد درون سازمانی و مالکین نهادی قادر خواهند بود تا با بهره گیری از این ارزش گذاری نادرست اقلام تعهدی، فعالیتهای تجاری خود را به سمت سود سوق دهند. با توجه به موارد فوق میتوان انتظار داشت که اقلام تعهدی باعث ایجاد ناهمسانی اطلاعاتی در بازار شده، برتری اطلاعاتی سرمایه گذاران آگاه را افزایش داده و منجر به عدم تقارن اطلاعاتی در بازار گردد.