نتایج این تحقیق میتواند در مؤسسات آموزشی همانند آموزش و پرورش، کانون اصلاح و تربیت و سازمان زندانها و ستاد مبارزه با مواد مخدر و سایر مؤسساتی که عهده دار تنظیم و اجرای برنامه های مربوط به مقابله با این پدیده هستند مورد استفاده قرار گیرد.
۱-۶- سؤالات تحقیق
آیا داشتن خانواده نابسامان یکی از عوامل مؤثر در قاچاق مواد مخدر است؟
آیا بین تحصیلات قاچاقیان مواد مخدر و ارتکاب این جرم رابطه وجود دارد؟
آیا منطقه استراتژی جغرافیایی در قاچاق مواد مخدر میتواند موثر باشد؟
آیا بین بزهکاری پدر و مادر و قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
آیا بین فقر مادر و ارتکاب قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
آیا دوستان ناباب از عوامل موثر در ارتکاب قاچاق مواد مخدر محسوب میشوند؟
۱-۷- فرضیههای تحقیق:
– یکی از سازه های قاچاق مواد مخدر ناشی از استراتژی منطقه جغرافیایی میباشد.
– بین میزان تحصیلات قاچاقچیان مواد مخدر و ارتکاب این بزه رابطه وجود دارد.
– بین بزهکاری پدر و مادر با ارتکاب قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد.
– داشتن خانواده نابسامان یکی از عوامل مؤثر در قاچاق مواد مخدر است.
– بین فقر مادی و عدم توانایی برطرف کردن نیازهای مادی از طریق مشروع با قاچاق مواد مخدر ارتباط وجود دارد.
– دوستان ناباب یکی از علل مؤثر در ارتکاب قاچاق مواد مخدر است.
۱-۸- پیشینه پژوهش
قربان حسینی (۱۳۶۸) در پژوهشی تحت عنوان پژوهشی نو در مواد مخدر و اعتیاد؛ قاچاق مواد مخدر را پدیده ای میداند که معلول عوامل متعدد درونی بیرونی معتاد و قاچاقچی است و کیفیات امور و مقتضیات و شرایط فردی اعم از تن و روان بعلاوه عوامل محیطی و اجتماعی مؤثر در بروز اعتیاد و تشکیل باند قاچاقچیان را مؤثر میداند. در این پژوهش محقق با روشی عینی و علمی با مشاهده و آزمون و اسقراء و با استفاده از روشهای متداول جرم شناسی به تحقیق پرداخته است.
تحقیقی توسط لشکر بیگی در سال ۱۳۷۶ با عنوان (پژوهشی در مورد اعتیاد و نظرخواهی برنامه های تلویزیون هفته مبارزه با مواد مخدر از نظر مردم تهران). انجام گرفته است:استفاده از مواد مخدر تاریخی دیرینه دارد ولی پدیده اعتیاد مسئله اجتماعی و سیاسی محصول دوران رشد و تکامل سرمایه داری است. استعمال مواد در ایران از زمان صفویه آغاز شد و تا اواخر رژیم گذشته به اوج خود رسید. پس از پیروزی انقلاب علاوه بر جرائم یاد شده جرائم شایعی مانند سرقت، فحشا، و آدم ربایی که در اکثر موارد دلیل ارتکاب آنها اعتیاد رویا قاچاق مواد میباشد نام برده شد و پدیده طلاق به عنوان یکی از آثار شوم این معضل مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج بدست آمده علل اصلی ارتکاب این جرائم در استان کرمان، فراوانی، قبیح نبودن و استعمال مواد مخدر در خانوادهها بوده که سایر علل را تحت تأثیر خود قرار داده است. بخشی از جرائم و همچنین طلاق، به دلیل اعتیاد، قاچاق مواد مخدر یا زندانی بودن سرپرست خانواده صورت میگیرد. به نظر میرسد با آموزش کودکان و نوجوانان در مدارس و همچنین آموزش خانواده های آنها در مورد مخدرات و ایجاد امکانات مختلف شغلی تفریحی و رفاهی تا حد زیادی از اعتیاد و گرایش افراد به جرائم مواد مخدر و به تبع آن از ارتکاب سایر جرائم نیز جلوگیری به عمل آوریم.
تحقیق دیگری توسط احمد سعادتمند با عنوان (بررسی جرائم مواد مخدر و جرائم مرتبط با آن در استان کرمان) در سال ۱۳۷۷ انجام گرفته است: استان کرمان یکی از استانهای کشور است که شدیداً به مواد مخدر آلوده میباشد. به همین علت جرائم ناشی از اعتیاد نیز در این استان بسیار اتفاق میافتد و به تبع آن معتادین این استان هم بسیار زیاد هستند بطوریکه با توجه به تحقیقات انجام شده حدود ۲/۳ درصد خانواده های کرمانی از مواد مخدر به ویژه شیره و تریاک استفاده نموده یا مینمایند. سایر جرائم مواد مخدر در استان، بیشتر شامل خرید و فروش، حملونقل و نگهداری بوده که بعد از جرم استعمال مواد، بیشترین آمار را به خود اختصاص دادهاند (سعادتمند،۱۳۷۷).
صالحی جونقانی (۱۳۷۹) نیز در پژوهش خود تحت عنوان بررسی تأثیر عوامل اقتصادی– اجتماعی بر اعتیاد، به این نتایج دست مییابد که اکثریت معتادان از وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایینی برخوردارند. همچنین بین سطح تحصیلات والدین، میزان درآمد، میزان انزواطلبی، میزان ناکامی در زندگی و میزان امید به آینده و اعتیاد رابطه معنیدار وجود دارد.
کوثری)۱۳۸۰) در تحقیق خود تحت عنوان «جامعه شناسی اعتیاد» در تبیین منشأ اجتماعی آن، زندگی در مناطق محروم، فقر شدید، خانههای مخروبه، خانوادههای از هم پاشیده و سایر نابسامانیها را منظومه عواملی میداند که باعث انحرافات رفتاری از اینگونه میگردد و همچنین معتقد است که اعتیاد اثرات سوء زیادی بر سطح خانوادگی افراد دارد. فی المثال طلاق میتواند به عنوان یکی از نتایج همراه کننده اعتیاد تلقی شود.
رئیس دانا (۱۳۸۱) در پژوهشی تحت عنوان «بازار مواد مخدر در ایران» به بررسیهای جنبه های اقتصادی اعتیاد شامل رفتار مصرف کننده و سازوکارهای تولید پرداخته و ساختارهای سیاسی و اقتصادی، اجتماعی آن را بیان نموده است.
امام هادی، آقابیگلویی وقره داغی (۱۳۸۲) در پژوهش خود با عنوان حمل مواد مخدر در بدن: گزارش یک مورد جسد مومیایی شده بیان میدارند که امروزه قاچاق مواد مخدر یکی از سودآورترین تجارتها در جهان میباشد که به خصوص در دهه اخیر رو به افزایش است. یکی از طرق نامعمول که منجر به معضلی شایع شده است (به خصوص به دلیل تشخیص مشکل آن)، بلع و یا داخل کردن بسته های مواد مخدر در رکتوم یا واژن است. از خطرات و عوارض جدی و مهلک آن میتوان به انسداد روده، مسمومیت ناشی از پارگی بستهها و آزاد شدن مواد مخدر اشاره نمود. در این مقاله ضمن شرح موضوع به یک مورد ایرانی که منجر به فوت شده و به صورت مومیایی در کویر یزد کشف شده است اشاره گردیده.
مرتضوی قهی (۱۳۸۲) در تألیف خود تحت عنوان قاچاق بینالمللی مواد مخدر و حقوق بینالملل به تحلیل ابعاد تاریخی، سیاسی، اجتماعی مواد مخدر و ترسیم وضعیت کشت، تولید و قاچاق بینالمللی آن در مراکز مهم تولید مواد در جهان و اقدامات ملی و فراملی و بینالمللی دولتها و سازمان در مبارزه با معضل مواد مخدر پرداخته است.
جمشیدی (۱۳۸۳) در پژوهشی تحت عنوان «آسیبهای مواد مخدر و ضرورت اصلاحات قانونی» به بررسی قوانین مرتبط در این زمینه و سیاست تقنینی قانونگذاری کشورمان پرداخته است و این سیاست را سیاستی پیشرو دانسته است؛ و در آخر بیان نموده که با سیاستی معقول، کارآمد و عملی، و راهکارهایی چون دوری از سیاستهای جنایی سختگیرانه و سیاستهای جنایی مشارکتی و تدوین و تهیه لایحه مجازاتهای اجتماعی میتوان از این جرم جلوگیری نمود.
خلقی پور و یار محمدیان (۱۳۸۷) در پژوهش خود تحت عنوان مصرف مواد مخدر و برنامه های پیشگیری در نوجوانان و جوانان به بررسی سوءمصرف مواد مخدر و تعریف اعتیاد و انواع مواد مخدر پرداخته و سابقه تاریخی و دیدگاه ادیان را مورد توجه قرار داده است و سپس به عوامل مؤثر در مصرف مواد مخدر مخصوص در نوجوانان اشاره گردیده است. در این پژوهش به خود قاچاق مواد مخدر و عوامل مؤثر در آن که از عوامل مؤثر در سوءمصرف مواد محسوب میگردد توجه نشده است.
موس ایی و گرشاسبی (۱۳۸۹) در پژوهش خود با عنوان بررسی رابطه بین بیکاری و قاچاق مواد مخدر در ایران به این نتیجه دست یافت که وجود رابطه مثبت بین نرخ بیکاری و قاچاق مواد مخدر و همچنین رابطه مثبت بین هزینه ماهانه خانوارها و نسبت شهرنشینی با جرم قاچاق مواد مخدر و رابطه منفی بین درآمد ماهانه خانوارها و نرخ طلاق با قاچاق مواد مخدر است و بیکاری علاوه بر مخارجی همچون هزینه بیمه بیکاری و هزینه های مربوط به کاهش مهارت و تخصص نیروی کار و سایر مخارج مستقیم و غیرمستقیمی که بر دوش اقتصاد جامعه تحمیل میکند، دربردارنده هزینه دیگری نیز هست و آن افزایش جرایمی همچون قاچاق مواد مخدر است که به دنبال خود آثار زیان باری را برای جامعه در پی خواهد داشت.
کلانتری، قزلباش و جباری (۱۳۸۹) در پژوهش خود با عنوان تأثیر منطقه اسکان غیررسمی بی سیم در شکل گیری الگوهای فضایی بزه قاچاق مواد مخدر در شهر زنجان بیان میدارند که شکل گیری و گسترش سکونتگاههای نامتعارف با ویژگیهای نامطلوب کالبدی، اقتصادی و اجتماعی از جمله پیامدهای رشد شهرنشینی در شهر زنجان بوده است. منطقه اسکان غیررسمی بی سیم از جمله مناطق بزرگ اسکان غیررسمی در شهر زنجان است که در اثر مهاجرتهای بی رویه و کنترل نشده روستایی شکل گرفته و گسترش یافته است. این محدوده از نظر ویژگیهای کالبدی با مشکلات و نارساییهای فراوانی روبروست. مجموعه خصوصیات کالبدی در کنار ویژگیهای جمعیتی و اجتماعی حاکم بر منطقه باعث شده است تا این محدوده محل تمرکز میزان قابل توجهی از جرایم شهر زنجان باشد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر منطقه اسکان غیررسمی بی سیم در شکل گیری الگوهای بزهکاری در شهر زنجان و تبیین عوامل موثر در بروز بزهکاری در این منطقه انجام شده است. روش پژوهش حاضر تحلیلی، تطبیقی است و به منظور تحلیل الگوهای فضایی بزهکاری از آزمونهای مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی و شاخصهای نزدیکترین همسایه و تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر مجموعه جرایم قاچاق مواد مخدر است که در دوره زمانی یکساله در محدوده شهر زنجان به وقوع پیوسته است.
یاوریبهافقی و همکاران (۱۳۸۹) در پژوهش خود تحت عنوان «تعیین تأثیر قاچاق مواد مخدر بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» به بیان تأثیر قاچاق مواد مخدر بر ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر امنیت ملی ایران پرداخته است. یافته های این پژوهش بیان گر این نکته هستند که بین قاچاق مواد مخدر و امنیت ملی رابطه وجود دارد که این امر از طریق افزایش هزینه های انتظامی- قضایی و ممانعت از طریق توسعه منابع انسانی بر امنیت اقتصادی تأثیر گذاشته و در بعد اجتماعی با افزایش جرایم و در بعد سیاسی با خدشه دار نمودن اعتبار سیاسی نظام در سطح منطقه و جهان آشکار میگردد.
مطالعات و تحقیقات نشان میدهد تا زمانی که اعضای جامعه پای بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمیآورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال ۱۹۵۹ صورت گرفته است، ۷۲ درصد نوجوانان بزهکار، که به دلیل سرقت و دزدی، قاچاق مواد توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمیگزاردند و ۵۳ درصد آنان در ماه رمضان روزه نمیگرفتند. به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است. بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی میتواند ناشی از عدم پای بندی خانوادهها به آموزه های دینی باشد.
پژوهشهای فوق گوشه ای از تحقیقات انجام گرفته توسط دیگر محققین بوده که توسط محقق یافت گردیده است.
۱-۹- تعریف واژهها و اصطلاحات
قاچاق: قاچاق کلمه ای ترکی است به معنی: تردستی، کاری که پنهانی و با تردستی انجام شود، خرید و فروش کالاهایی که در انحصار دولت بوده یا معامله آنها ممنوع باشد؛ وارد یا صادر کردن کالاهایی که ورود و صدور آنها ممنوع است (عمید،۱۳۵۵: ۱۵۶) . قاچاق یعنی کاری بر خلاف قانون که پنهانی انجام شود و متاعی که معامله یا ورود آن به کشور ممنوع باشد. به طور کلی، هر نوع معامله یا مبادله کالا با پول یا کالایی دیگر که دولت محدودیت یا ممنوعیتی علیه آن وضع کرده باشد قاچاق محسوب میشود (بنائی،۱۳۷۷: ۷۶). قاچاق تحت عناوین مختلف دسته بندی میشود، مثلاً در یک دسته بندی، میتوان آن را به قاچاق داخلی از یک سو و از سویی دیگر به قاچاق خارجی تقسیم کرد. در این تقسیم بندی مبدأ و مقصد قاچاق در نظر گرفته میشود و هرگاه این دو نقطه درون کشور واحدی باشند قاچاق داخلی و در غیر این صورت قاچاق خارجی محسوب میشود (سیف،۱۳۷۸: ۲۷). حمل و نقل کالا از نقطه ای به نقطه دیگر خواه در داخل یک کشور باشد یا بین دو کشور بر خلاف مقررات مربوط به حمل و نقل، بطوریکه این عمل ناقض ممنوعیت یا محدودیتی باشد که قانونا مقرر کرده است. (جعفری لنگرودی،۱۳۸۷، ص ۵۱۰)
مواد مخدر: از منظر بینالمللی به موادی اطلاق میگردد که تحت پوشش کنوانسیون مواد مخدر سازمان ملل متحد قرار گرفته باشد. اداره کل مطالعات و پژوهشهای ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور، ماده مخدر را این گونه تعریف کرده است: «هر ماده ای که استفاده مکرر آن اعتیاد آور (وابستگی) و مضر باشد و عدم استعمال آن موجب بروز آثار محرومیت شود، آن را مخدر گویند.»(یاوریبه افقی و همکاران،۱۳۸۹، ص ۵۹۱) بنابراین مواد مخدر شامل ترکیباتی است که موجب تغییر در کارکرد مغز به صورت ایجاد حالات هیجانی، رفتارهای نابهنجار، عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور فرد میشود (محبوبیمنش،۷۰:۱۳۸۲).در ذیل برخی از مواد پر استفاده بیان و تعریف میگردد:
شیره سوخته:پس از مصرف تریاک، مادهای قهوهای سوخته و براق به دست میآید که به آن شیره سوخته میگویند (ستاد مبارزه با مواد مخدر،۸:۱۳۸۶).
حشیش:حشیش صمغ چسبناک از بوته کانابیس[۱] است که معمولاً به صورت تکههای جامد مکعبی شکل فروخته میشود.
هروئین:نام شیمیایی آن “دی استیل ـ مورفین” است و با عمل تقطیر از مورفین استخراج میشود و ده برابر از مورفین قویتر است. هروئین به رنگ سفید و نرم و یا کرم و قهوهای روشن است. هروئین بو ندارد ولی تلخ مزه است (ستاد مبارزه با مواد مخدر،۱۳۸۶ :۱۰).
الاسدی: الاسدی نخستین دارویی است که در گروه توهمزاها قرار گرفت. الاسدی ماده بلوری روشن یا سفید و بیبو است. مزه ای نسبتاً تند دارد و غالباً از آن به عنوان اسید نام برده میشود. الاسدی معمولاً به شکل قرص، بسته و گاهاً شکلهای مایع فروخته میشود (آبادینسکی،۱۸۱:۱۳۸۴).
کراک:این ماده از نظر مصرف کنندگان غذای آماده[۲] داروهای محرک است. انواع مختلف کراک ممکن است حاوی ترکیبی از باقی ماندههای کوکائین خالص مثل کافئین غلیظ شده و یا آمفتامینهای مختلف باشد. به نسبت دیگر مواد مخدر مدت زمان کمتری طول میکشد تا اثراتش ظاهر شود (آبادینسکی،۱۵۲:۱۳۸۴).
کریستال:این ماده همان هروئین است که به شکلی خالصتر و بلوری درآمده و قدرت اعتیاد آوری آن فوقالعاده بالاست. این ماده علائم مصرف هروئین را ایجاد میکند اما با شدت بیشتر. مصرف این ماده حرکات قلب را کند نموده تا جایی که به مرگ فرد مصرف کننده منجر میشود (ستاد مبارزه با مواد مخدر،۱۲:۱۳۸۶).
معتاد[۳]:معتاد فردی است که از راههای گوناگون نظیر خوردن، کشیدن، تزریق و استنشاق، یک یا چند ماده مخدر را با هم و به صورت مداوم مصرف میکند و در صورت قطع آن، با مسائل جسمانی، رفتاری یا هر دو مواجه میشوند (آقا بخشی،۹:۱۳۷۹).
علل : جمع علت است. «امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود و آن چیز دیگر را معلول گویند.»(جعفری لنگرودی،۱۳۸۷، ص ۴۶۶)
عوامل: «به هر ویژگی فردی یا اجتماعی که در تکوین و شکل گیری و افزایش بزهکاری نقش مؤثری ایفاء نماید، عامل گویند.»(نجفی توانا،۱۳۸۹، ص ۱۴۴) «عامل پدیده ای ناشی از هر وضع جسمی یا روانی و یا اجتماعی است که در رشد و یا افزایش جرائم نقش مهمی را ایفا مینماید. عامل به وجود آورنده جرم نیست بلکه پرورش دهنده آن میباشد.»(دانش،۱۳۷۶، ص ۶۷) «پیناتل[۴] عامل جرم را هر عنصر موضوعی که در پیدایش جرم دخالت میکند تعریف نموده است.»(نجفی توانا،۱۳۸۹، ص ۱۴۴) بنابراین عوامل جرم زا، عناصری عینی هستند که در ایجاد پدیده مجرمانه دخالت میکنند؛ بنابراین از شاخصها و انگیزهها منفک میباشند؛ شاخصها عبارتند از نشانهها و علائم، و انگیزهها ماهیتاً جنبه ذهنی دارند. در میان عوامل جرم زا، باید عواملی را که همچون «شرایط و اوضاع و احوال مناسب» برای ارتکاب جرم عمل میکنند، از عواملی که به صورت «علت یا علل» بر وقوع جرم تأثیر میگذارند جدا کرد. عوامل نوع اول، «موقعیتها» یا «محرکهای تکمیلی» را به وجود میآورند؛ عوامل نوع دوّم، قبل از معلول قرار دارند و همواره معلول، همراه و دنبال آنهاست. (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی،۱۳۷۷، ص ۹۹)
پیشگیری: پیشگیری مبتنی بر انجام اقداماتی است که قبل و یا بعد از ارتکاب ناسازگاری و بزه صورت گرفته و هدف آن مبارزه با انگیزهها و علل بزهکاری، بازپروری مجرم و امحاء عوامل و انگیزه های آن است. (نجفی توانا،۱۳۸۹، ص ۵۴)
جرم:هر رفتاری که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میگردد.
استان فارس:
شیراز: «شیراز مرکز استان فارس، بر روی مدار ۲۹ درجه و ۳۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه عرض شمالی و نصفالنهار ۵۲ درجه و ۳۲ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد. وسعت این شهرستان ۱۰۳۸ کیلومتر مربع است و از جنوب به جهرم و فیروزآباد، از مشرق به استهبان و فسا، و از مغرب به کازرون و ممسنی محدود میشود.»(سعیدیان،۱۳۸۶، ص ۵۲۰)
فصل دوم:
۲- مروری بر تحقیقات انجام شده
۲-۱- مقدمه
در این فصل سعی بر آن است تا با مروری بر ادبیات مربوط به موضوع پژوهش، آشنایی بیشتر با آن پیدا کرده و وضعیت دانش مربوط به آنرا دریابیم. این فصل شامل نه بخش میباشد که بعضی از بخشها نیز قسمتهای جزئیتری را در بر دارد.
بخش اول راجع به سابقه مواد مخدر در جهان و تحولات تقنینی آن در ایران میباشد.
بخش دوم با عنوان و سازمانی شدن قاچاق مواد مخدر است.
بخش سوم با عنوان تئوری فقر، شامل یک قسمت راجع به کارکردهای فرهنگ سازمانی میباشد. بخش چهارم راجع به رضایت شغلی و بخش پنجم راجع به رفتار شهروندی سازمانی است در بخش ششم به بررسی مدیریت کیفیت جامع و بخش هفتم نیز به بهرهوری پرداخته شده و در بخش هشتم نیز عوامل موثر بر بهبود تعهد سازمانی بررسی شده و بالاخره در بخش آخر به بررسی پیشینه داخلی و خارجی پژوهش پرداخته شده است.
۲-۲- سابقه مواد مخدر در جهان و تحولات تقنینی آن در ایران
در مطالعه تاریخچه افیون (تریاک) میبینیم که بشر افیون را از سالهای نخستین میشناخته و به نوعی استعمال میکرده است. نوشته های قدیمی نشان میدهد که استعمال افیون در سراسر ادوار ظهور و سقوط امپراتوریهای بابل، مصر، یونان و روم متداول بوده است. یافته های تاریخی بازگو میکند که مصریان حدوداً از ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و اروپاییان دست کم ۴۰۰۰ سال قبل خشخاش را میشناختند (فرجاد و همکاران ۱۳۷۴).
مطالعات و شواهد موجود نشان میدهد که مصرف تریاک به منزله داروی مسکن و اثر بخشی در ایران نتیجه تحقیقات دو پزشک ایرانی ابوعلی سینا و حکیم فخر رازی بوده است. آنها در شمار نخستین پزشکانی بودند که در قرن ۱۰ میلادی به گونه ای همه جانبه خواص تریاک را شناختند و برای پیشبرد اهداف پزشک در مواد افیونی و استعمال آن را به عنوان پادزهر مورد استفاده قرار دادند و این ماده رابه جهانیان شناساندند.
ولی به اثر سوء آن نیز آگاه بودند. شواهد تاریخی نشان میدهد که در زمان صفویه استعمال تریاک بیشتر به منظور تعدیل اضطراب خاطر بزرگان و در پایان و خوش گذرانی و تفریح معمول شد. در قرن دهم هجری شاه طهماسب صفوی خطر مصرف مواد افیونی را جدی تلقی میکند، و دستور میدهد تریاک موجود در دربار را معدوم نمایند.
در قرن نوزدهم میلادی استعمار انگلیس پس از به زانو در آوردن هند بر آن شد که بین لندن و هندوستان خط ارتباطی تلگراف بر قرار کند و برای این کار میبایست از سرزمین ایران بهره میگرفت. از این جهت آن را عملی ساختند. از اینرو کارگران هندی خطرات باط بزرگترین انگیزه های گسترش و آموزش تریاک کشی در ایران بودند و خراسان به عنوان دروازه تریاک کشی در تیر رس آرمانهای شوم آنان قرار گرفت به طوری که میبینیم از سال ۱۸۵۱ پیش قراولان قاچاقچیان این ماده تخدیر کننده، در لباس دراویش هندی در خراسان و کرمان پراکنده شدند و به مصرف تریاک پرداختند. (همان منبع)
مصرف ماده مخدر و تریاک در ایران از زمان زکریای رازی با کاربردهای پزشکی آغاز شد و در زمان سلسله صفویه به مادهای اعتیادآور تبدیل گردید (اسعدی، ۱۳۸۸: ۱۳). کشت خشخاش را برای نخستین بار به دوران حکومت قاجار نسبت میدهند. البته دولت انگلیس در عصر ناصری برای گسترش اعتیاد در ایران، با تبلیغ اینکه تریاک درمان هر دردی است، مردم را که به دلیل فقر و کمبود پزشک از بیماریهای گوناگون رنج میبردند، به این ماده مخدر معتاد کرد. حتی این دولت پس از مدتی اعلام کرد سوخته تریاک را با قیمت مناسب از افراد استفادهکننده میخرد. این سیاست موجب تشویق افراد به مصرف بیشتر تریاک جهت کسب درآمد شد که خود زمینه سلطه و غارت بیشتر این دولت استعماری بر ایران گردید (شاکرمی، ۱۳۶۸: ۴۸)
با آغاز برقراری نظام مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی انتظار میرفت قوه مقننه، قانونی برای تحدید کاربری تریاک به موارد علمی و پزشکی تصویب کند؛ زیرا در این زمانه سوء مصرف مواد مخدر جامعه را در سراشیبی سقوط قرار داده بود اما از یکسو، مسئولان نظام نوپای مشروطه از بیم بهانهتراشیها و شورش احتمالی مخالفان – به ویژه سوء مصرفکنندگان تریاک- از این کار خودداری کردند، و از سوی دیگر، با تصویب قانونی برای مبارزه قاطع با عوامل قاچاق مواد مخدر در مجلس اول، افزایش ناگهانی و جهشی نرخ مواد مخدر و بالا رفتن ریسک قاچاق محتمل بود. البته اگر مبارزهای هم در کار نبود، باعث فراوانی بیشتر مواد مخدر و در نتیجه، گسترش اعتیاد میگردید. بنابراین، قانونگذار باید با اتخاذ بهترین شیوه و مفیدترین آن، ضمن توجه به عواقب تصمیمگیریها، به گونهای با این پدیده شوم برخورد میکرد که ضمن جلوگیری از بروز تنشهای احتمالی در آینده، تا حد ممکن راه گسترش سوء مصرف مواد مخدر را سد کند. از این رو، قوه مقننه با لحاظ همه جوانب تصمیم گرفت بررسی مشکل مواد مخدر در نخستین دوره قانونگذاری (۱۲۸۵) مسکوت بماند و تصمیمگیری به دوره بعد موکول گردد که در سال ۱۲۸۹ نخستین قانون «تحدید تریاک» به تصویب مجلس شورای ملی رسید (اسعدی، ۱۳۸۸: ۶۶)
در دوران پیش از انقلاب نمیتوان از سیاست جنایی و قوانین موثر در مبارزه به معنا و مفهوم واقعی کلمه سخن گفت؛ زیرا: اولاً، وقتی میتوان از سیاست جنایی سخن گفت که عملی از طرف قانونگذار جرم انگاری شده باشد و یا دستکم از دید اجتماعی به عنوان انحراف اجتماعی شناخته شود؛ در حالی که در ایران تا مدت زیادی اعمال مربوط به مواد مخدر نه تنها جرم شمرده نمیشد، بلکه در میان مردم به عنوان یک انحراف اجتماعی نیز تلقی نمیگشت؛ ثانیاً، از زمان جرم انگاری نیز دولت کوشش واقعی برای مبارزه با آن اعمال نمیکرد، بلکه سیاستهای دولت بعضاً به طور مستقیم یا غیرمستقیم جنبه تشویقی هم داشت؛ ثالثاً، هنگام تصویب قوانین هم تنها به جنبه کیفری و شدت مجازاتها توجه شده است (رحمدل، ۱۳۷۹: ۱۳۲). این بخش با توجه به نوع رویکرد و واکنشها به چهار دوره قابل تقسیم است:
۲-۲-۱- سیر تحولات قوانین کیفری در زمینه مواد مخدر قبل از انقلاب
الف-دوره اول قانونگذاری از سال ۱۲۸۹ تا ۱۳۳۳:قانونگذاری در زمینه مواد مخدر در حقوق ایران تحولات و فراز و فرودهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. تا سال ۱۲۸۹ شمسی در ایران مواد مخدر تابع نظم حقوقی نبود و به عنوان کالایی مجاز معامله و مصرف میشد. در این سال، دولت به فکر نظم بخشیدن به کشت و مصرف مواد مخدر افتاد. البته این امر تحت تأثیر جو جهانی و بینالمللی نیز بود که در سال ۱۹۰۹ نمایندگان ۱۳ کشور – از جمله ایران- را در شانگهای چین به طور مکرر طی ۵ سال گرد هم آورد تا برای مقابله با قاچاق مواد مخدر و محدود کردن استفاده از تریاک به موارد پزشکی و تحقیقات علمی تصمیمهایی اتخاذ و راهبردهای بازدارنده از قاچاق تریاک را ارائه دهند (اسعدی، ۱۳۸۸: ۱۴) البته قوانین مصوب، در آغاز تنها به نحوه تنظیم کشت مواد مخدر و توزیع آن در میان مردم پرداختند و در واقع هدف این قوانین ایجاد زمینهای تازه برای اخذ مالیات از مردم بود اما کمکم با افزایش اعتیاد در میان مردم و فشاری که از طرف مردم و گروههای اجتماعی و مراجع بینالمللی بر دولت وارد شد، جرم انگاری در این زمینه آغاز گردید (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۰)
واکنش قانونگذار ابتدا با تعیین مجازات جزای نقدی آغاز شد که در برخی موارد با مصادره مواد مخدر ممنوعه و حبسهای کوتاه مدت نیز همراه گشت و به مرور زمان با تجدیدنظر در قوانین، بر میزان مجازاتها افزوده شد. نخستین قانون مدون «قانون تحدید تریاک» مصوب ۲۲/۱۲/۱۲۸۹ بود. این قانون مشتمل بر شش ماده است که بر اساس ماده اول آن مقرر شد: از هر مثقال تریاک مالیده ۳۰۰ دینار مالیات اخذ شود و در ماده چهارم مقرر شد: از اول سال هشتم (پس از تاریخ اجرای قانون) استعمال شیره کلیتاً و استعمال تریاک غیر از آنچه برای دوا لازم است، ممنوع خواهد بود.
هرچند تصویب این قانون، آغاز خوبی برای پیشگیری از اعتیاد به تریاک بود اما در عمل توفیق چندانی به دست نیاورد؛ زیرا برای سوء مصرفکنندگان سوخته تریاک به جز ضبط سوخته کشف شده مجازاتی مقرر نشده بود؛ ۲٫ سوختههای کشف شده را تبدیل به شیره میکردند و دوباره به معتادان شیره ای میدادند. (اسعدی، ۱۳۸۸: ۶۷- ۶۹) جالب اینکه نه تنها مواد مخدر در قانون تحدید تریاک، جرم انگاری نشده بود، بلکه خرید سوخته تریاک از معتادان از جنبههای تشویقی این قانون به شمار میرفت (رحمدل، ۱۳۷۹: ۱۲۲)
البته پس از قانون اصلاحی سال ۱۲۹۳، قانون منع واردات مواد مخدر به ایران در سال ۱۳۰۱ تصویب شد و ظاهراً علت تصویب آن، شروع قاچاق کوکائین و هروئین در سال ۱۳۰۰ به ایران بوده است. این قانون که صرفاً ورود مواد مخدر به ایران را ممنوع کرده بود، در زمینه ممنوعیت یا تحدید تولید آن در داخل هیچ حکمی نداشت و کشت کاران مواد مخدر از جمله تریاک، به تولید آن ادامه میدادند و مأمورین وزارت دارایی نیز به کار تهیه شیره مطبوع و تأمین نیاز معتادان میپرداختند. در این زمان اقتصاد ایران وابستگی شدیدی به تریاک پیدا کرده و تریاک بعد از نفت که توسط کارتلهای انگلیسی به غارت میرفت، مهمترین کالای صادراتی ایران شمرده میشد. نتیجه این سیاستگذاری تقنینی در قوانین پیش گفته، وابستگی شدید اقتصاد ایران به تریاک، به عنوان یک کالای صادراتی مهم بود و همین رویکرد اقتصادی (اخذ مالیات) مانع جدی برای اتخاذ سیاستهای مبارزاتی علیه این ماده به شمار میآمد (قناد، ۱۳۷۹: ۲۱۰)
قانونگذار پیش از انقلاب با ذکر تنها یک ماده (۲۷۵) در قانون مجازات عمومی مصوب ۷/۱۱/۱۳۰۴ به موضوع مواد مخدر آن هم تنها جرم انگاری استعمال علنی بعضی از مواد مخدر بسنده کرده بود و در سایر موارد خارج از مجموعه قوانین به صورت قانون خاص و پراکنده در زمینه مواد مخدر جرم انگاری و تعیین مجازات نموده بود (کوشا، ۱۳۷۹: ۱۲۷). البته در سال ۱۳۲۸ ماده ۲۷۵ قانون مجازات عمومی اصلاح و در ۵ بند مقرراتی پیشبینی گردید.
بنابراین، سیاست کلی دولت وقت و قوه مقننه در آغاز این بود که از مصرف داخلی تریاک بکاهند و کاری کنند که تریاک فقط در بازارهای خارجی به فروش برسد. البته در عمل این قانون از سوء مصرف مواد مخدر نکاست. از این رو، سیاست بعدی بر این قرار گرفت که دستکم از تجاهر به استعمال تریاک و مواد مضر مشابه آن جلوگیری شود؛ لذا همچنان که گذشت، مطابق ماده ۲۷۵ قانون مجازات عمومی مقرر شد: عمل کسی که متجاهرا مسکرات، افیون، شیره تریاک، مورفین، بنگیا چرس استعمال نماید، جرم شناخته شده و برای آن مجازات هشت روز تا سه ماه حبس یا تأدیه غرامت از ده تومان تا پنجاه تومان تعیین گردید.
این قانون نیز توفیقی به دست نیاورد؛ زیرا توجه دولت به تریاک به عنوان یکی از منابع عمده درآمد، هرگز امر و نهی را در این راستا (یعنی ممنوعیت تجاهر به مصرف) توجیه نمیکرد.
جواز تولید مواد مخدر در داخل کشور، سرانجام جامعه بینالمللی را بر آن داشت که به دولت ایران برای تحدید تولید آن فشار آورد، به نحوی که در گزارش هیئت تحقیق در ژنو توسط جامعه ملل، دولت ایران صریحاً عامل فساد و اعتیاد و مسئول تأمین تریاک برای معتادان سایر نقاط دنیا قلمداد گردید. در پی این فشارهای بینالمللی بود که در سال ۲۶/۴/۱۳۰۷ قانون انحصار دولتی تریاک به تصویب رسید. وزیر مالیه وقت در فلسفه ارائه این لایحه اظهار میکند: «ما از ارائه این لایحه دو نیت داریم: یکی عایدات که باید سعی شود به جای ده کرور پانصد هزار از این محصول پنجاه کرور به دست آید؛ دوم برای حفظ نژادمان باید کمتر تریاک بکشیم (اسعدی، ۱۳۸۸: ۷۰-۷۱)»
در قانون اصلاح قانون انحصار دولتی تریاک مصوب ۴/۵/۱۳۱۱ نیز مجازات جزایی نقدی و حبس برای دایر کردن شیرهکشخانه و فراهم کردن وسایل استعمال شیره مطبوخ پیشبینی شده بود. در سال ۱۳۱۲ «قانون مجازات مرتکبین قاچاق تریاک» تصویب و طی آن علاوه بر نسخ کلیه قوانینی که برای مجازات قاچاق وضع شده بود، تریاک در ردیف اموال موضوع عایدات دولت قرار گرفت و فرار از پرداخت درآمدهایی که برای دولت نسبت به تریاک در نظر گرفته شده بود، عنوان «قاچاق» به خود گرفت. به موجب این قانون برای کسانی که از مقررات قانون انحصار دولتی تریاک تخلف نمایند و تریاک آنها در خارج از انبار دولتی کشف شود، علاوه بر ضبط آن به نفع دولت، مجازاتهایی به صورت حبس یا جزای نقدی به مبلغ ثابت یا نسبی معین گردید.
ب- دوره دوم قانونگذاری از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۷:در این دوره با گسترش اعتیاد داخلی و افزایش قاچاق و تحت تأثیر فشارهای جهانی، مبارزه با مواد مخدر شدت بیشتری یافت و برای اولین بار مجازات اعدام در سطح گسترده تعیین و اجرا گردید. قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک گسترش بیحد و حصر کشت خشخاش و اعتیاد روزافزون ایرانیان از یکسو و فشارهای مجامع بینالمللی به حکومت وقت از سوی دیگر، دولت را واداشت تا با تنظیم لایحهای در ۵ ماده و یک تبصره تحت عنوان «قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک» مصوب ۷/۸/۱۳۳۴، کشت خشخاش را ممنوع و تهیه و ورود مواد افیونی و استفاده از اماکن عمومی برای استعمال، ساختن و وارد کردن آلات و ادوات استعمال و … را به قید مجازاتهای مندرج در آییننامه اجرایی قانون جرم انگاری کند (اسعدی، ۱۳۸۸: ۸۰-۸۱)
به نظر میرسد اعمال مقررات و کیفرهای مقرر در قانون ۱۳۳۴، به دلایلی در امر مبارزه با مواد مخدر توفیق چندانی نیافت. گسترش اعتیاد به مواد مخدر در جامعه ایران در دهه ۱۹۶۰ و فشاری که از طرف جامعه بینالملل به دولت وارد شد، دولت ایران را به اتخاذ سیاست جنایی شدیدتری در مقابل قاچاق مواد مخدر وا داشت. روند افزایش میزان مجازاتها با تصویب «قانون راجع به اصلاح قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک» در ۱۹/۲/۱۳۳۸ به اوج خود رسید و قانونگذار با تعیین مجازات اعدام برای نخستین بار، مبارزه با قاچاق مواد مخدر را وارد مرحله جدیدی کرد (رحمدل، ۱۳۸۵: ۱۵۰) بررسی قوانین و اقدامات این دوره نشان میدهد آنچه به عنوان تحدید مصرف داخلی تریاک، مدنظر بود، نه تنها عملی نشد، بلکه به دلایل زیر شیوع سوء مصرف آن از کنترل نیز خارج گردید.
۲-۲-۲- سیر تحولات قوانین کیفری در زمینه مواد مخدر پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب در اقدامی شتابزده و با همان رویکرد پیش از انقلاب، با وضع لایحه قانون تشدید مجازات مرتکبین جرایم مواد مخدر در سال ۱۳۵۹ که حتی در بعضی موارد اصول مسلم و پذیرفته شده حقوق جزا (مانند اصل قانونی بودن مجازاتها) را نادیده گرفته است با پیشبینی مجازاتهای بسیار شدید در پی مقابله جدی با این معضل برآمد. گذشت زمان، ناتوانی و ناکامی این قانون را نیز آشکار کرد. در سال ۱۳۶۷ مصوبهای به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید که به تصور ریشهکنی این معضل، شیوه سرکوبگرانه را در پیش گرفت؛ اما این مصوبه نیز در سال ۱۳۷۶ تن به اصلاحی دوباره داد (رحمدل، ۱۳۷۹: ۱۱۷) تا اینکه سرانجام آخرین اصلاحیه در سال ۱۳۸۹ در قانون مبارزه با مواد مخدر اعمال گردید البته قوانین پس از انقلاب علاوه بر سیاست جنایی سرکوبگرانه، از جهت ممنوعیت کشت مواد مخدر، جایگزینهای مجازات حبس، تلاش برای جرمزدایی از اعتیاد و تمرکز فعالیتهای مربوط به مبارزه در نهادهای خاص (ستاد مبارزه با مواد مخدر)، به سیاست جنایی پیشگیرانه نیز توجه داشته است (رحمدل، ۱۳۷۹: ۱۳۶- ۱۴۱٫ (
این دوره نیز با توجه به شدت واکنشها و مجازاتها به دو دوره قابل تقسیم است:
الف- دوره اول قانونگذاری از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷: در این دوره ضمن ممنوعیت کامل کشت خشخاش و جرمانگاری آن، با تعیین مجازاتهای شدید و اعدامهای گسترده به همان شیوههای پیش از انقلاب روی آورده شد. البته در تاریخ ۱۱/۲/۱۳۶۳ رسیدگی به کلیه جرایم مربوط به مواد مخدر در صلاحیت دادگاههای انقلاب قرار گرفت. بیگمان از ویژگیهای دادگاههای اختصاصی مثل دادگاه انقلاب شدت عمل و سرعت رسیدگی است که هر دو در نهایت به تضییع حقوق دفاعی متهمان میانجامد. افزون بر این، وجود این دادگاه و مغایرت آن با قانون اساسی که تنها به یک دادگاه اختصاصی (دادگاه نظامی) اشاره کرده است، محل مناقشه است (رحمدل، ۱۳۷۹: ۱۳۵).
ب- دوره دوم قانونگذاری از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۹: در این دوره ضمن تعدیل نسبی مجازاتها، و توجه بیشتر به مقوله پیشگیری و بازپروری معتادان، قاچاق مواد مخدر به عنوان جرمی سازمانیافته شناخته شد. اکنون بیش از یک قرن از مبارزه با قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر، در سطوح ملی، منطقهای و جهانی میگذرد. در این میان کشور ایران که بر اثر موقعیت جغرافیایی درگیر قاچاق و ترانزیت مواد مخدر از کشورهای همسایه شرقی، به ویژه افغانستان به مسیر بالکان بوده و هست، اکنون گرفتار قاچاق مواد مخدر صنعتی به داخل کشور هم شده که آشنایی ناکافی با انواعی از این مواد، کشف آنها را با اشکال بیشتری روبهرو کرده است (اسعدی، ۱۳۸۸: ۱۵)
در هر حال ابهامها، عدم جامعیت و مانعیت و اشکالهای بالا و عدم موفقیت در سطوح ملی و فراملی در مبارزه با مواد مخدر، مهمترین متغیرهایی هستند که مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر آن داشت با تصویب سیاستهای کلی نظام در مبارزه با مواد مخدر، چالشهای پیش روی قوای قضایی و اجرایی را هموار سازد. بیگمان قوانین جزایی برای برقراری نظم و جلوگیری از بروز فساد در جامعه بسیار ضروری است. اما قانونی که با واقعیات جامعه همخوانی نداشته باشد و به جای مبارزه با علت، به جنگ معلول برود، تنها به تشدید وضعیت خواهد انجامید.
۲-۳- جهانی و سازمانی بودن قاچاق مواد مخدر
امروزه باید بیان پدیده قاچاق مواد مخدر امری بینالمللی است که اکثر جوامع با آن درگیر هستند و به عبارتی این جرم مرزهای بینالمللی را در ربوده و باعث تشکیل باندهای سازمانی و فرا ملی شده است. به همین جهت است که کنوانسیونها و مقاوله نامه های زیادی از طرف دولتها تصویب شده است.
کمیسیون ضد مافیایی پارلمان ایتالیا در سال ۱۹۹۴ بیان میکند: سازمانهای جنایی بینالمللی برای تقسیم مناطق جهان، توسعه راهبردهای جدید بازار، تعیین شکلهای همکاری دوجانبه و حل و فصل اختلافات در گستره ای به وسعت کره زمین، به موافقت نامهها و تفاهمهایی دست یافتهاند. ما با یک قدرت جنایی واقعی روبه رو هستیم که قادر است اراده خود را بر دولتهای مشروع تحمیل کند. نهاد و نیروهای قانونی و نظم را از بنیان سست کند. موازنه ظریف اقتصادی و مالی را برهم زند و زندگی دموکراتیک را به نابودی بکشاند. «کاستلز» معتقد است که «شبکه سازی سازمانهای جنایی قدرتمند و هم دستان آنها در فعالیتهای مشترک در سرتاسر جهان، پدیده ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد، سیاست، امنیت و در نهایت کل جوامع ملی و بینالمللی میگذارد: کسانوسترای سیسیل، مافیای آمریکا، یاکوزای ژاپن، ترایاد چین، قاچاقچیان هروئین ترکیه، پوسس جامائیکا و هزاران دارو دسته جنایی منطقه ای و محلی در تمامی کشورها در یک شبکه جهانی متنوع گرد آمدهاند». (ممتازی،۱۳۸۴)
قاچاق مواد مخدر مهمترین بخش این صنعت عالم گیر است. ولی میبایستی هر آن چه را که دقیقاً به دلیل ممنوعیتش در یک محیط نهادی خاص دارای ارزش افزوده میشود به این صنعت افزود: مواد رادیواکتیو، اعضای بدن انسان، مهاجرتهای غیرقانونی، فحشا، آدم ربایی و… «کاستلز» معتقد است که «قاچاق مواد مخدر یک تجارت درجه اول است تا حدی که قانونی شدن مواد مخدر شاید بزرگترین خطری است که گروه های سازمان یافته جنایی باید با آن مقابله کنند». آنها میتوانند روی بی خردی سیاسی و اخلاق نابجای دولتهایی تکیه کنند که از پذیرش مهمترین جنبه این مسئله- یعنی تقاضا محرک عرضه است- اجتناب میکنند. بنابراین با وجود زخمهای روانی که زندگی روزمره بر مردم وارد میکند نیاز به مصرف مواد مخدر گسترش خواهد یافت و جنایت سازمان یافته جهانی راه های لازم را برای تأمین این تقاضا پیدا خواهد کرد. این اقتصاد بسیار مخوف در طول دو دهه گذشته از چند جهت بستر بسیار مناسبی را برای رشد خود همانند جهانی شدن، فروپاشی کشورهای انقلابی سابق، بحران عمیق کشورهای در حال توسعه در دستیابی به توسعه متوازن پیدا کرده است.
شبکه های جنایی جهانی قاچاق مواد مخدر بر اثر این شرایط مساعد تاریخی تبدیل به شبکه های «انعطاف پذیر جنایی» گردیدهاند، که هم توان فرار از کنترل و هم توان ریسک پذیری بسیار بالا را به دست آوردند و هم امکانات بسیار وسیعی را در سرتاسر جهان برای رسمی کردن فعالیتهای خود کسب کرده باشند.
«خانه های امن» در سراسر جهان از خانه های کوچک «آروبا» متوسط (افغانستان، قزاقستان و کلمبیا) یا بسیار بزرگ (روسیه) در اختیار آنها قرار گرفته است.
از طرفی فرصت تکنولوژیک و سازمانی برای برپایی شبکه های جهانی، جنایت سازمان یافته را دگرگون ساخته و به آن قدرت بخشیده است. گروه های تبهکار جهانی از راه های ظریفتری به قلمرو فرهنگی کشورها و ملتها نفوذ کرده و خود را بخشی از فرهنگ ملی، نژادی و مذهبی آنها کرده است. ترایادهای چین، قاچاقچیان هروئین افغانستان و کوکائین کلمبیا به طرز عمیقی با فرهنگ ملی، مذهبی و قومی مناطق خود عجین یافته و با توده های بسیار گسترده ای از مردم در ارتباط روزانه و عمیق قرار گرفتهاند. به قول «کاستلز» هرچه جنایت سازمان یافته جهانیتر شود، مهمترین اجزای آن بیشتر بر هویت فرهنگی خویش تأکید میکنند. به عبارت دیگر شبکه های جنایی به لحاظ توانایی تعیین کننده خود برای درآمیختن هویت فرهنگی با تجارت جهانی جلوتر از شرکتهای چند ملیتی هستند. (ممتازی،۱۳۸۴)
از سوی دیگر گروه های سازمان یافته تبهکار با اغوای سیاست مداران با سکس، مواد مخدر، پول و یا در صورت لزوم ایراد اتهامات ساختگی، شبکه وسیعی از اطلاعات محرمانه و ارعاب را فراهم ساختهاند که در هر لحظه و در هر کشوری قابل استفاده است. شبکه های جنایی جهانی گذشته از تأکید، نفوذ و گسترش ارتباط خود با هویتهای فرهنگی بومی، در ایجاد فرهنگ جدیدی در سراسر جهان بسیار فعال و مؤثر هستند. تبهکاران جسور و موفق در قالب فیلمها و سریالهای هدایت شده به سرمشق نسل جوانی تبدیل میشوند که راه آسانی برای پیدا کردن کار مطمئن، غلبه بر فقر و سعادت اجتماعی پیدا نمیکنند و هیچ بختی نیز برای خوشبخت شدن در پیش روی خود نمیبینند.
در جهانی که هر روز اختلافات طبقاتی تشدید میشوند، مبارزات آزادیبخش یکی پس از دیگری رنگ میبازند و انقلابیون بزرگ در محاق فساد سیاسی و سرکوب سازمانی مسخ میشوند، الگوهای ارضای آنی، ماجراجویی و جنایت هر روز جذبه بیشتری در میان جوانان پیدا میکنند، از این رو «پابلو اسکوبار» سردسته باند مخوف «مدلین» در کلمبیا با پرچم چه گوارا میجنگد و هنگام کشته شدن او زحمتکشان و محرومان کلمبیا در یک عزای عمومی واقعی فرو میروند. (مظلومان،۱۳۵۵)
به همین جهت بایستی در نظر گرفت که «فعالیتهای تبهکارانه» در جهان امروز تأثیر مستقیم شگرفی هم بر «اقتصادهای ملی»، هم «فرهنگ بومی» و هم «روانشناسی اجتماعی» توده های مردم دارد. طوری که در بعضی از کشورها ازجمله کلمبیا، پرو، بولیوی، نیجریه و افغانستان این تأثیر تعیین کننده است. امروز شبکه جهانی جنایت با توده های بسیار وسیعی از مردم افغانستان چه از طریق ارتباطات فرهنگی و قومی و چه در ارتباط با معاش روزمره آنها پیوند تنگاتنگ روزانه برقرار کرده است و بزرگی اندازه سرمایه این شبکه جهانی، اقتصاد این کشور را در خود فرو برده است. عدم توجه عمیق به قاچاق مواد مخدر از این منظر، میتواند فاجعه آمیز باشد.
۲-۴- رویکردهای جامعهشناختی نسبت به جرم
در این دیدگاه گفته میشود که هر نظام اجتماعی قوتها و ضعفهای خاص خودش را دارد. نظامهای اجتماعی پیشین، نقاط قوت و در عین حال نقاط ضعفی داشتند. نظامهایی که بر اطاعت بیچون و چرا از سلسله مراتب اقتدار سنتی مبتنی بود و در آن روح جمعگرایی غلبه داشت، از جهات فراوانی مثبت بود و خلأ عاطفی و انسانی در آن کمتر بود، اما در عین حال تحرک اجتماعی زیاد، پویایی و نوآوری گسترده و نیز آزادیهای فردی در آن در حداقل بود. نظامهای اجتماعی جدید، از تحرک اجتماعی رو به تزاید، پویایی، نوآوری و آزادیهای فردی پرمایه برخوردارند. اما در مقابل مشکلات خاص خود را نیز دارند. به هر حال هر ساختار اجتماعی – فرهنگی خاص، انواع خاصی از مسائل اجتماعی را به همراه دارد. در این دیدگاه مسائل اجتماعی، ابعاد و پیامدهای نا خاسته، غیر مستقیم و پیشبینی نشده الگوهای جدید رفتار و نظام اجتماعیاند؛ به دیگر سخن، مسائل اجتماعی هزینههای اجتماعی سازمان خاصی از زندگی اجتماعیاند. در واقع اگر بپذیریم که مدرنیزم و الگوهای مدرن شده زندگی اجتماعی برای جوامع ارمغانهای زیادی داشته است و رفاه، آسایش و تحرک اجتماعی و آزادیهای فردی را در جوامع گسترش داده است، تلویحاً باید هزینههای این پیشرفت را نیز بپردازیم. مسائل اجتماعی عصر ما هزینههایی است که ما باید برای اتخاذ الگوهای مدرن در جامعه خویش در نظر بگیریم؛ یا الگوهای سنتی زندگی اجتماعی را در پیش گیریم و از مزایای پیشرفت در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی محروم شویم و در عوض مشکلات اجتماعی زندگی معاصر را نداشته باشیم و یا با جایگزین کردن ساختار اقتصادی، اجتماعی مدرن از زندگی نسبتاً مرفه و آزاد برخوردار شویم، اما تاوان آن را با شیوع مسائل اجتماعی جدید، بپردازیم (معیدفر،۲۴۳:۱۳۸۵).
۲-۴-۱- تئوری فقر اقتصادی و ارتباط آن با ارتکاب جرم
در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانوادهها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و… زمینهساز بروز دلزدگی، سرخوردگی، ناراحتیهای روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم میسازد.
این امر موجب میشود تا این افراد برای التیام ناراحتیهای ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاریها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست میزنند. فقر در واقع مادر تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر با بسیاری مسائل زیر پا از جمله ضعف تندرستی و افزایش مرگ و میر، بیماری روانی، شکست تحصیلی، جرم و مصرف دارو رابطه دارد. هر چند خود فقر به طور ذاتی یک مشکل و آسیب است، اما این لزوماً به این معناست که تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند. افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند. مشکلات اقتصادی، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینهای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگری است. بحث درباره پدیده فقر، شناخت عوامل و راه مبارزه با آن از زمانهای دور مورد توجه مکتبها، صاحب نظران و تا حدودی حکومتها بوده است. شاید به ندرت بتوان مسئله ای مانند آن یافت که در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه دخالت داشته باشد. فقر را میتوان به غدّه ای سرطانی تشبیه کرد که اگر به موقع درمان نشود، تمام پیکره جامعه را در برمی گیرد و از پای در میآورد. به رغم دیدگاههای مختلفی که در طول تاریخ دربارهی علّت پیدایش فقر و شیوهی رویارویی با آن وجود داشته است، امروزه محرومیت زدایی از اهداف همهی نظامها و مکتبها شمرده میشود. (فراهانی فرد،۱۳۷۸: ۱۳) فقر از نظر اقتصادی به فقر مطلق و نسبی تقسیم میشود. فقر مطلق را آنچنان میدانند که هرگاه شخصی نتواند نیازهای اوّلیه و اساسی زندگی خود و افراد تحت سرپرستیاش را آماده نماید یا به عبارتی، از تأمین آن میزان کالری یا پروتئین که برای ادامهی حیات سالم لازم است برخوردار نباشد، دچار فقر مطلق است. فقر نسبی آن است که گروهی از افراد یک کشور از توانایی لازم را برای تأمین نیازهای اولیهی زندگی خود درآیند ولی به لحاظ این که درآمد و سطح زندگی آنان از متوسط درآمد جامعه پایینتر است، در فقر نسبی به سر برند. همچنین هرگاه درآمد جامعه ای از سطح متوسط درآمد کشورهای جهان پایینتر باشد، آن کشور، در سطح کلان، در فقر نسبی به سر میبرد. هرچند نیازهای اساسی خود را تأمین کند. (فراهانی فرد،۱۳۷۸) مفهوم محرومیت نسبی توسط جامعهشناسان جو دیس بلاو و پیتر بلاو (۱۹۸۲) هم مطرح شده است. آنها مفاهیمی را از تئوری آنومی با مفاهیمی که در مدلهای بیسازمانی اجتماعی یافت شده است، ترکیب کردهاند. بر طبق نظر آنها، افراد طبقات پایین ممکن است هنگام مقایسه شرایط زندگی خود با افراد ثروتمند، احساس محرومیت نمایند. این احساس محرومیت منجر به احساس بیعدالتی و نارضایتی گردیده وعدم اعتماد را در آنها پرورش میدهد. در نتیجه شانس پیشرفت آنها از طریق معیارهای مشروع مسدود میگردد و احساس ناتوانی را به وجود میآورد که دشمنی و پرخاشگری و سرانجام خشونت و جرم را به دنبال خواهد داشت (مبارکی،۷۴:۱۳۸۳).
تعریف و ضابطه فقر چه از دیدگاه اقتصاددانان و چه از دیدگاه جامعهشناسان و مکتبهای مختلف دیگر هرچه که باشد باید اذعان نمود که این امر در طول تاریخ وجود داشته و در خیلی از جوامع به وجود آورنده حوادث خونین و اندوه باری بوده است. به همین مناسبت از زمانهای دور عوامل اقتصادی را یکی از اساسیترین علل بیماریهای جامعوی بشمار میآوردند. (شیخاوندی،۱۳۷۹) بسیاری از نظریهپردازان مانند سن سیمون[۵]، آدام اسمیت[۶]، مارکس[۷] پذیرفتهاند که عوامل اقتصادی در حیات جامعه اثر غیر قابل انکاری دارد و معتقدند که نابسامانیهای اقتصادی مانند ناتوانی کنترل تولید و و عدم توزیع صحیح تولید و درآمد در جامعه موجب پدیدار شدن برخی از کج رویهای جامعوی میشود. (شیخاوندی،۱۳۷۹) برنامه های فقر ستیز و نیز نصوصی که در نکوهش فقر آمده، نشان میدهد که این پدیده در نظر اسلام مطلوب نیست؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله میفرماید:نزدیک است فقر به کفر بینجامد آن حضرت در جای دیگر فقر و کفر را در یک سطح قرار داده، از هردو به خداوند پناه برده است. (فراهانی فرد،۱۳۷۸: ۳۳)
آلفرد مارشال[۸]در کتاب خود در تئوریای تحت عنوان «اقتصاد سرمایه داری» مینویسد: که درست است که به رغم وجود فقر، تحت تأثیر عوامل دینی، رابطه های عاطفی و محبتهای خانوادگی ممکن است انسان خود را خوشبخت فرض نموده و احساس کمبود نکند و استعدادهای خود را پرورش دهد ولی با این حال باید اذعان داشت که فقر اقتصادی به ویژه در مناطق پرجمعیت موجب از بین رفتن و پژمرده شدن استعدادهای انسان میشود. (شیخاوندی،۱۳۷۹) تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفتهاند بیانگر این امر هستند که والدینی که به طور دایمی فشار اقتصادی را تحمل کرده و با مشکل اقتصادی دایماً در حال دست و پنجه نرم کردن میباشند نسبت به سایر والدین که از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردارند از لحاظ عصبی تند خوتر و تحریک پذیر تر بوده و در تربیت کودکان تنبیه گرا هستند و بیشتر از خشونت استفاده میکنند. بیکاری والدین موجب نارضایتی آنان از زندگی، احساس شکست کرده و ابتلا آنان به افسردگی و بیماریهای عصبی و روانی و بروز افکار خودکشی آنان شده و به رشد کودکان آسیب میرساند (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸)
«مارکس معتقد است که جنایت، فحشا، فساد، و رفتار خلاف اخلاق در درجۀ نخست ناشی از فقر است که زائیده سیستم سرمایه داری است. بدین سان که عده معدودی با در اختیار گرفتن وسایل تولید، ثروتها را به طور نامساوی قسمت میکنند و تناقضات جامعوی را پدید میآورند.»(شیخاوندی، به نقل از اسعدی تادوانی،۱۳۹۰: ۴۶) «بحرانهای اقتصادی نیز چون تورم و نزول ارزش پول نیز در ازدیاد جرایم نقش مؤثر دارند. همچنانکه کمبود مسکن، تراکم جمعیت در محله های به خصوص فقر نشین، بی کاری و مشاغل پنهان از زمره دلایل ازدیاد بزهکاری هستند.»(نوربها،۱۳۸۰: ۱۹۸) نظریه نابسامانی اجتماعی عنوان میکند که مناطق محروم به لحاظ اقتصادی توانایی خود را جهت کنترل رفتار ساکنان خود از دست میدهد. رفتارهای کنترل نشده گروههای بزهکاری در این مناطق، توانایی نهادهای اجتماعی، نظیر خانواده و مدرسه را جهت نظم کاهش میدهد؛ و سرانجام کاهش توانایی کنترل این نهادهای اجتماعی باعث افزایش میزان جرایم میشود. (معظمی به نقل از اسعدی تادوانی،۱۳۹۰: ۴۷)
طرفدارن نظریه فشار بر این باورند که نابرابریهای ساختاری بر روی بسیاری از اشخاص به ویژه اعضای طبقه پایین جامعه فشار وارد میکند و افرادی که فرصت کمتری برای رسیدن به اهداف خود پیدا میکنند به علت ناتوانی در دستیابی به اهداف خود احساس خشم، نفرت و پرخاشگری آنان را به استفاده از شیوه های غیر قانونی و رفتار منحرفانه متمایل میسازد. به عبارت دیگر نظریه فشار بیان میدارد که افراد ناتوان همان چیزهایی را میخواهند که افراد توانمند، ولی آنها هنگامی که در مییابند از طریق مشروع نمیتوانند آن چیزها را بدست آورند برخی تلاش میکنند تا از طریق نامشروع و غیر قانونی به خواسته خود دست یابند. (معظمی به نقل از اسعدی تادوانی:۱۳۹۰: ۴۷) «افلاطون در کتاب جمهوریت مینویسد :فقر و ثروت سبب نابودی کشورها میشود. فقر احساسات را از بین برده حس کینهتوزی، انتقامجویی، بدبینی و حسد را تشدید میکند. کثرت ثروت نیز، مبانی اخلاقی را سست نموده سبب تنبلی، بی قیدی، غرور و بی اعتنایی نسبت به دیگران میگردد و کشور را به فنا و نابودی میکشاند زیرا تقوای واقعی و ثروتهای کلان و هنگفت مانعه الجمع هستند. افلاطون برای پیشگیری از بزهکاری، تعدیل ثروت و بهبود وضع زندگی فقرا را توصیه میکند.»(دانش،۱۳۷۶: ۲۸۹)
جرمشناسان بر این عقیدهاند که شرایط بد اقتصادی در محلات فقیرنشین از عوامل مؤثر بزهکاری است. آنان بر این عقیدهاند که هرچند کودکان طبقه متوسط مرتکب بزهکاری میشوند اما از ارتکاب اعمال خطرناک و عضویت در باندهای بزهکاری خودداری میکنند و حتی در صورت شرکت در اعمال بزهکارانه سرانجام دوره بزهکاری را همانند نوجوانی پشت سر گذاشته و به شهروندانی مسئولیت پذیر تبدیل میشوند. (معظمی،۱۳۸۹ ) فورناساری دی ورس[۹] که یکی از پیشتازان جرم شناسی میباشد در طی یک بررسی نشان داده است که در کشور ایتالیا خانواده های فقیر ۶۰ درصد جمعیت را تشکیل میدهند ولی جرایم مربوط به این گروه ۸۵ تا ۹۰ درصد کل جرائم بوده است. (شیخاوندی،۱۳۷۹)
دکتر «سیریل برت»[۱۰] در تحقیقات خود در کتاب «بزهکار جوان» نشان میدهد که ۱۹ درصد جرائم مربوط به طبقه فقیر لندن بوده است در صورتی که آنان حدود ۸ درصد جمعیت را تشکیل میدادند. (شیخاوندی،۱۳۷۹) با تمام این احوال نباید چنین پنداشت که همۀ فقرا بزهکار هستند بقول دکتر سیریل برت: «اگر اکثر مجرمان و منحرفان فقیر باشند اکثر فقرا مجرم و بزهکار نیستند.»(شیخاوندی،۱۳۷۹)
از سوی دیگر، امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نانآوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها گر دیدهاست. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگیها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانهها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند. در یک پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در میان جوانان قمی، سارقان مورد مطالعه چنین پاسخ دادهاند:
«اگر شغل مناسبی داشتم» ; «اگر از نظر مالی بی نیاز بودم» و «اگر مسکن مناسبی داشتم» دست به سرقت نمیزدم. از سوی دیگر، بر اساس یافته های همین پژوهش، حدود ۴۷ درصد افراد یا بی کارند و یا فاقد درآمد و حدود ۶۹ درصد افراد سارق و خانواده های ایشان در این پژوهش، زیر خط فقر قرار دارند! در حالی که، به گزارش بانک جهانی میانگین شهروندان ایرانی که زیر خط فقر زندگی میکنند از ۴۷ درصد در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) به ۱۶ درصد در سال ۱۳۷۸ (۱۹۹۹) کاهش یافته است.
علاوه بر این، پژوهشهای نظری نیز مؤید این دیدگاه است که فقر زمینه ساز بسیاری از معضلات اجتماعی است. برای نمونه، از نظر مرتون هنگامی که افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدفهای مورد نظر در اختیار داشته باشند (و یا جامعه در اختیار ایشان قرار ندهد)، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمانهای مورد نظر جامعه را نمیتوانند با پیروی از راه های مجاز و نهادی شده تعقیب کنند، از این رو، دزدی، فریب کاری، فساد، رشوه، و ارتکاب انواع جرایم در جامعه افزایش مییابد.
جرمشناسان معتقدند که نابرابری درآمد در جوامع مختلف هم تولید فشار مینماید و هم باعث افزایش میزان جرم در آنها میشود. به خاطر این که شکاف عمده بین فقیر و غنی، کینهتوزی وعدم اعتماد را به وجود میآورد و چنین وضعیتی سرانجام منجر به خشونت و جرم میشود. در جوامعی که در آنها نابرابری درآمد افزایش یافته است یک نوع حقارت و سرافکندگی در افراد کم درآمد ایجاد میشود که این عامل باعث ایجاد انگیزههای مجرمانه در برخی از این افراد میگردد. روانشناسان یادآوری کردهاند که تحت این شرایط مردان جوان نسبت به وضعیت خود نگران خواهند شد، در نتیجه نسبت به افرادی که از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند حسادت خواهند ورزید. چنانچه آنها نسبت به استفاده از شیوههای پرخاشگرانه و مخاطره آمیز در رقابتهای اجتماعی ناتوان باشند، شانس کمتری برای موفقیتهای آینده خواهند داشت. به همین خاطر اکثر این افراد مرتکب جرم و خشونت میشوند. این فرآیند تحت عنوان تئوری محرومیت نسبی بیان گردیده است.
میتوان چنان گفت که آثار تخریبی فقر در جامعه بسیار وسیعتر از آثار اقتصادی آن است. «در خانواده های تهیدست، بخش بزرگی از درآمد خانوار از کار زنان تأمین میشود، در حالی که خانوارهایی که زنان در رأس آنها هستند، هم زیادند و هم بر شمار آنها در میان فقرا افزوده میشود.»
۲-۴-۱-۱- بیکاری
بیکاری معضل اجتماعی دیگری است که هم آسیبهای جدی فردی و هم آسیبهای قابل ملاحظه اجتماعی را در دامن دارد. بیکاری به ویژه در نسل پر انرژی و جوان که انرژی و قدرت و نیروهای آنها راکد و بیمصرف باقی میماند نمود بیشتری پیدا میکند و زمینه را برای انواع انحرافات اجتماعی فراهم میسازد. وجود فرصتهای همیشه خالی، عدم تحمل بیکاری، فقدان قدرت تأمین نیازها به دلیل نداشتن درآمد، زمینههایی آماده برای کاشت بذر جرم و انحرافات میباشند.
از دیدگاه جامعهشناسان و روانشناسان بی کاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بی کاری موجب میشود که افراد بیکار جذب قهوه خانهها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، به تدریج، به دامان انواع کجروی های اجتماعی کشیده شوند. علاوه بر این، چون بی کاری زمینه ساز بسیاری از انحراف است، افراد با زمینه قبلی و برای کسب درآمد بیشتر دست به سرقت میزنند؛ چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممکن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقولترین و بهترین این راههاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بی کاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد.
«هنگامی که شمار زیادی از مردان جوان، فاقد شغل هستند، اجتماعات اطراف آنها فرو میشکند. این اتفاق، زمانی که شمار زیادی از زنان جوان ازدواج نکرده، دارای بچه میشوند نیز روی میدهد…مردانی که تکیه گاه و پشتیبان خانواده ای نیستند، راه های دیگری رامی یابند که نشان دهند مرد هستند و این راهها ممکن است اشکال تخریبی گوناگونی را به خود بگیرند.»(والک لیت،۱۳۸۶، ص ۱۸۹) بدین ترتیب، راهبردهایی که بتواند معضلات اجتماعی را در سطوح خرد و کلان برطرف کنند، بی تردید به نظام تأمین اجتماعی و اقتصادی هر کشور بستگی کامل دارد. «بنابراین، توجه به پدیدههایی که امنیت اجتماعی و اقتصادی فرد را به خطر میاندازد و نیز توجه به عواملی که به احساس کم ارزشی فرد انجامیده و او را به جدایی و انزوا از متن جامعه سوق میدهد، از جمله گامهای مهم پیش گیری است. (ریاحی،۱۳۸۶: ۱۵۸)»
کار و فعالیت اقتصادی دارای آثار مادی و معنوی فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی فرد میباشد. از نظر روانی کار و تلاش موجب از بین رفتن تنبلی که منجر به حساسیت، زودرنجی، عصبانیت، پرخاشگری و یأس و ناامیدی میشود، میگردد. علاوه بر آن کار کردن موجب تجربه اندوزی، استقلال و اعتبار شخص میشود و مقابله با مشکلات را برای فرد آسان میسازد. کار کردن و متعاقب آن درآمد اقتصادی موجب میگردد که اوضاع اقتصادی خانواده و جامعه وضع مطلوبی پیدا کند و نهایتاً وضع مناسب اقتصادی موجب میگردد تا بخش بیشتری از درآمدها صرف خدمات و رفاه عمومی گردد و فقر و تکدی گری از جامعه رخت بر بندد. همچنین بهداشت و سلامت جسمانی و روانی افراد جامعه بیشتر تأمین شود و تعلیم و تربیت مطلوبتری برای آنان مهیا گردد. در مقابل بیکاری آثاری بسیار فراتر از فقدان درآمد دارد. میتوان چنین توجیه نمود که هرچند درآمد کم خود ممکن است عواقب و آثار سویی داشته باشد اما اشتغال داشتن به کاری و داشتن مشغله و پر شدن اوقات اشخاص میتواند از تنبلی و بیکاری و عواقب آن که آثار سوء بیشتری در پی دارد جلوگیری کند هرچند که شخص از این طریق نتواند درآمد مکفی را بدست آورد.
۲-۴-۱-۲- نظریههای خرده فرهنگ
نظریههای خرده فرهنگی به تبیین این که چگونه مردم با زندگی در محلات بی سازمان نسبت به انزوای اجتماعی و محرومیت اقتصادی واکنش نشان میدهند، پرداختهاند. به خاطر تحلیل رفتگی سبک زندگی، ناکامی و افسردگی اعضای طبقات پایینتر جامعه یک خرده فرهنگ مستقلی را با مجموعه قوانین ارزشهای خودی ایجاد میکنند. درحالیکه فرهنگ طبقات متوسط بر تلاش و کوشش زیاد، به تأخیر انداختن ارضاء نیازها و آموزش رسمی تأکید دارد، خرده فرهنگ طبقات پایینتر به هیجانات، قلدری، ریسک کردن، شجاعت و ارضاء فوری نیازها تأکید مینماید. هنجارهای خرده فرهنگی اغلب با ارزشهای متداول جامعه تضاد پیدا میکند، به خاطر این که افراد فقیر شهری دریافتهاند که از عهده تقاضاهای رفتاری طبقه متوسط جامعه برآمدن غیر ممکن است. در نتیجه ساکنان محلات فقیرنشین مجبور میشوند قانون را زیر پا بگذارند و از قوانین فرهنگ کجرو پیروی نمایند (مبارکی،۷۹:۱۳۸۳).
این نظریه بر بزهکاری جوانان متمرکز شده و در یک تحلیل جامعه شناختی، بزهکاری جوانان را بر حسب ویژگیهای خرده فرهنگی آنها مانند ارزشها، باورها، عادات و شیوههای زندگی مورد بررسی قرار میدهد. از جمله کوهن[۱۱](۱۹۵۵)، کلووارد[۱۲]و اوهلین[۱۳] (۱۹۶۰)ماتزا[۱۴](۱۹۶۴) و میلر[۱۵](۱۹۷۵) معتقدند که توجه به خرده فرهنگها در تبیین بزهکاری جوانان از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا جوامع مدرن با خرده فرهنگهای متفاوت ساخته شدهاند و رفتاری که در یک جایگاه خرده فرهنگی خاص به عنوان رفتار بههنجار شناخته شده است، ممکن است در جایگاه خرده فرهنگی دیگر به عنوان رفتار انحرافی در نظر گرفته شود (احمدی، ۱۳۷۷ : ۷۷ ).
۲-۵- نقش گروه دوستان در روی آوری به ارتکاب جرم
متأسفانه یکی از مسایلی که اغلب خانوادهها با آن روبه رو هستند عدم تفاهم فکری والدین با فرزندانشان میباشد؛ به طوری که محیط و جوّ خانوادگی در اثر این عدم تفاهم به ناآرامی و تشنج سوق داده شده و به جای اینکه فرزندان در محیط خانه احساس امنیت کند و به آرامش برسد دچار استرس و عدم تعادل روحی و روانی خواهد شد. چنین محیط خانوادگی باعث خواهد شد که فرزند به محیط اجتماع و دوستان کشیده شده و آنها را از والدین خود دلسوز تر و مهربانتر بیابد و تا آنجا که سخنان و طرز تفکر آنان را خیلی راحت پذیرفته و بر سخنان والدین خود ترجیح داده و پا در جاده ناامنی و فساد بگذارد. هر یک از افرادی که در جامعه زندگی میکنند ممکن است در اثر برخورد به مانع در تأمین احتیاجات شخصی و عدم توانایی در رفع این موانع دچار اضطراب و ناراحتی شود و در این زمینه میل دارد به طور غیر رسمی با دیگران صحبت کند. در اثر همین تمایل روابط دوستانه برقرار میشود و دسته های کوچک غیر رسمی شکل میگیرد. (شریعتمداری،۱۳۹۰) هرچند تأثیر والدین بر فرزند در نوجوانی هم ادامه مییابد ولی در این دوره باید به تأثیر بیشتر دوستان معتقد بود. زیرا که در این دوره نوجوان از والدین خود از نظر عاطفی فاصله میگیرد و تمایل بیشتری به گذراندن اوقات با دوستان خود پیدا میکند. نوجوان این دوره را بهترین اوقات عمر خود میداند و اعم فعالیتهای درسی و غیر درسی را با دوستان خود انجام میدهد. انجام کارهایی چون فعالیتهای ورزشی، گردش، ماشین سواری و حتی دعوا و نزاع و اعمال تخریبی از جمله کارهایی است که نوجوانان معمولاً با دوستان خود انجام میدهند. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹) در صورتی که نوجوان فشار فزاینده ای از طرف دوستان خود برای همانند شدن در فکر و عمل با آنها احساس کند منجر به ناسازگاری بیشتر او با والدینش میشود؛ چرا که گاهی ممکن است دوستان انجام عملی را نشانه تهور بدانند در صورتی که والدین انجام آن عمل را نهی میکنند بنابراین نوجوان تلاش میکند که خود را با دوستان بیشتر هماهنگ و شبیه کند تا بتواند به گروه دوستان خود تعلق داشته باشد. در این دوران همانند سازی با ارزشها و برنامه های گروه دوستان بسیار زیاد میشود در صورتی که حتی اگر پای پیشنهاد غیر قانونی و غیر اخلاقی در میان باشد نوجوان آن را میپذیرد و ارزشهای دوستان را بر ارزشهای والدین ترجیح میدهد. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹) «یکی از متداولترین تبیینها برای بزهکاری جوانان که نظریهپردازان خرده فرهنگی نظیر کوهن و ماتزا[۱۶] بر آن تأکید کردهاند، کاربرد مستقیم الگوهای بزهکاری است که در گروه همسالان به جوانان منتقل میشود.»(بیات و همکاران،۱۳۸۷، ص ۱۱۲)
«مرتون[۱۷] بر این باور است که برخی از جوانان قشرهای محروم جامعه با تشکیل گروه های همسال به رفتار بزهکارانه مشغول میشوند زیرا بعضی از نیازهای آنان به ویژه نیازهای عاطفی تنها در بیرون از خانواده و مدرسه میتواند ارضاء شود.»(بیات و همکاران،۱۳۸۷، ص ۱۱۲)
«اگر یک واقعیت مسلم در جرم شناسی وجود داشته باشد این است که بخشی از بزهکاران مزمن جوان با دوستانی که آنان نیز با نظام عدالت کیفری دچار مسئله هستند معاشرت میکنند. هرچقدر که یک نوجوان دارای دوستان بزهکار بیشتری باشد، به همان اندازه گرایش او به ارتکاب جرم بیشتر خواهد بود.»(والک لیت،۱۳۸۵، ص ۱۵۵)
هنگامی که در جامعه تضاد نسلی بروز کند و بین والدین و فرزندان از نظر روان شناختی و اجتماعی شکاف ایجاد شود و این دو نسل به تفاهم و نقاط مشترکی دست نیابند نسل جدید الگو و گروه مرجع خود را تغییر میدهد و دیگر خانواده خود را به عنوان گروه مرجع انتخاب نمیکند، بلکه گروه مرجع او نهادها یا افرادی میشوند که با معیارها و الگوهای خاص او هم نوایی بیشتری داشته باشند. در این شرایط احتمال رابطه دوستانه با افراد ناباب بیشتر میشود و در صورت ادامه معاشرت با این افراد زمینه انحراف در افراد دیگر نیز فراهم میشود. البته در این مورد که داشتن دوستان ناباب و بزهکار باز عوامل بزهکاری است یا اینکه نوجوانان جامعه ستیز، کج رو و خلاف کار با کسانی معاشرت میکنند که دارای افکاری مثل خود میباشند اختلاف نظر وجود دارد. (معظمی،۱۳۸۹)
۲-۵-۱- نظریه پیوند افتراقی[۱۸]
این رویکرد توسط ادوین ساترلند برای نخستین بار در سال ۱۹۳۹ و در نخستین ویرایشهای کتاب او به نام اصول جرم شناسی مطرح شد. وی آنرا به تدریج و به همکاری دونالد کرسی، در ویرایشهای بعدی کتاب یاد شده، کامل نمود.
نظریه پیوند افتراقی بر این نکته تأکید دارد که نزدیکان و همآلانی که بزهکار باشند تأثیر زیادی بر تشکیل و تقویت نگرش بزهکاری میگذارند و فرد را به سوی بزهکاری سوق میدهند. نظریه پیوند افتراقی محتوای اجتماعی بزهکاری را در نظر دارد و فرد بزهکار را در جایگاه اجتماعی او از حیث رابطهاش با خانواده، محله، رفقا و مصاحبان در نظر میگیرد (مشکانی،۱۳۸۱:۱۱ ).ساترلند درباره چگونگی انتقال فرهنگی کجروی اظهار میدارد که کجروی از طریق یک گروه جریان ارتباطات اجتماعی حاصل میشود که در واقع اصطلاح «یار بد»[۱۹]را زنده میکند (عدل،۳۲۱:۱۳۸۳).
نظریه ساترلند شامل ۹ خصیصه به قرار زیر است:
۱- عمل مجرمان آموختنی است، نه موروثی. یعنی تا فرد آن را نیاموزد به فکر انجام دادن آن نمیافتد.
۲- آموزش از طریق ارتباط فرد با سایر افراد صورت میگیرد و عموماً به صورت شفاهی و به کمک کلمات است و فقط در برخی موارد ممکن است از طریق حرکات چهره و قیافه انجام گیرد.
۳- بخش اعظم آموزش رفتار بزهکارانه در گروههای نزدیک که با فرد روابط صمیمانه دارند انجام میگیرد.
۴- آموزش عمل مجرمان مراحل مختلفی دارد.
الف: فنون ارتکاب جرم که گاه پیچیده و گاه ساده است.
ب: جهت دادن به انگیزهها، گرایشها، کششهای درونی و توجیه عمل مجرمانه.
۵- کسب انگیزهها و میل به ابراز کششهای درونی آموختنی است. همه مردم جامعه نظر مطلوب نسبت به رعایت هنجارهای حقوقی ندارند. در برخی موارد فرد با گروهی در ارتباط است که هنجارهای حقوقی برای اعضای آن مطلوب است و گاه فرد در محیطی زندگی میکند که افراد نزدیک به او مخالف اطاعت از آن قواعدند.
۶- زمانی فرد به عمل بزهکارانه دست میزند که آمیزش او با کسانی که موافق شکستن قاعدهاند بیشتر از کسانی است که با شکستن قاعده مخالفاند. این بند در واقع اساس نظریه ساترلند است و به ارتباط فرد بزهکار و غیر بزهکاران اشاره میکند. به عبارت دیگر بر اساس این نظریه روابط فرد با دیگران هنگامی که به مسئله جرم ارتباطی ندارد و تا زمانی که با کار جرم آمیز پیوستگی نکند، اثری در ایجاد رفتار مجرمانه ندارد (سخاوت، ۱۳۸۵ :۵۶-۵۵ ).
۷- فراوانی معاشرت از نظر دفعات وقوع، مدت، ارجحیت و شدت میتواند متفاوت باشد. یعنی میزان معاشرت فرد با افراد کج رفتار در مقابل افراد به هنجار مورد نظر است. فراوانی و مدت زمان معاشرت بسیار با اهمیتاند. ارجحیت با اهمیت است از این نظر که اگر رفتار موافق رعایت قانون در کودکی آموخته شود، فرد در وضعیتی متفاوت با کسی قرار دارد که از ابتدا به عدم رعایت قانون تشویق شده است. ارجحیت و شدت به منزلت معاشر، به اهمیت الگوی رفتار و میزان درگیری عاطفی فرد با آن مربوط میشود.
۸- جریان یادگیری رفتارکجروانه از طریق معاشرت شامل تمام مکانیسمهای یادگیری میشود که برای هر رفتار دیگری ضروری است. منظور این است که یادگیری کجروی تنها شامل تقلید نمیشود و عمیقتر از آن است.
۹- در حالی که کج رفتاری بیان نیازها و ارزشهای کلی است، نمیتواند از طریق همان نیازها و ارزشها توجیه شود. زیرا رفتار به هنجار هم بیان نیازها و ارزشهاست. کوشش بعضی محققین برای تبیین کج رفتاری از طریق نیازها و ارزشها مانند اصل خوشحالی، به دنبال منزلت بودن، انگیزه پولی و یا تحت فشار قرار گرفتن نمیتواند کج رفتاری را تبیین کند. زیرا این انگیزهها و گرایشها در رفتارهای به هنجار هم وجود دارد (ممتاز،۱۳۸۱ :۸۲ )
نظریه ساترلند یکی از قویترین نظریها در زمینه پیدایش انحرافات است که تا به امروز قدرت تبیین زیادی دارد. ساترلند در قالب نظریهاش معتقد بود که انحرافات عموماً در قالب گروههای نخستین نظیر گروه دوستان یا خانواده آموخته میشود. این گروهها بسیار متنفذتر از مأمورین و مسئولین رسمی مانند معلمان، کشیشان، افراد پلیس یا ابزارهای ارتباط جمعی نظیر فیلم و روزنامه میباشند. از نظر ساترلند فرآیند یادگیری رفتار بزهکارانه شامل تکنیکهای تبهکاری، انگیزهها، گرایشها و دلیل تراشیهای لازم برای آن میشود. بدین ترتیب یک جوان هم میآموزد که چگونه با موفقیت دزدی کند و هم چگونه استدلال بیاورد تا دزدی خود را توجیه کند و برای آن عذر بتراشد (رفیع پور،۵۲:۱۳۷۸).
بر اساس این دیدگاه در ایران تحقیقات مختلفی انجام گرفته است و معاشرت با نزدیکان، همکاران و به ویژه دوستان معتاد و منحرف، تقلید از اطرافیان، معاشرت در محیطهای ناسالم و گوناگون از جمله مدرسه و محیطهای آموزشی نامطلوب از جمله عوامل اصلی اعتیاد به مواد مخدر ذکر شده است (کرم پور، ۱۳۷۹ : ۳۲- ۳۴ )
۲-۶- موقعیت جغرافیایی و تأثیر آن در قاچاق
قرار گرفتن ایران در مجاورت کانون «هلال طلایی» (افغانستان و پاکستان) و مسیر ترانزیت مواد مخدر، ضعف در انسداد فیزیکی مرزهای شرقی و وجود محرومیت در آنجا، وجود محله های آلوده و جرم زا، پدیده حاشیه نشینی و مناطق خاکستری (مناطقی خارج از مهار دولت و دارای اقتصاد بیمار) نمونههایی از ابعاد جغرافیایی است.
عدم وجود ثبات سیاسی، اداری، اقتصادی در افغانستان از چندین دهه قبل به ویژه بعد از خروج شوروی سابق از این کشور تاکنون همواره منشأ بروز مشکلاتی در مرزهای شرقی کشور بوده است. به طوری که از ۱۳۰ سال پیش بدین سو، افغانستان دست کم شش بار کانون انتشار امواج بحران زا به دولتهای همجوار به ویژه ایران و پاکستان بوده است (زرقانی،۱۳۸۶: ۱۶). با توجه به پیوندهای جغرافیایی افغانستان با ایران و مرزهای گسترده جغرافیایی این کشور با ایران که حدود ۹۳۶ کیلومتر است. افغانستان با ۵۷ منبع تنش و مشاجره پایه ای با همسایگانش تقریباً در قبال هر همسایه، ۱۰ منبع مشاجره فعال یا پنهان دارد. افغانستان منابع تنشزای زیادی با ایران دارد، اما مهمترین چالشهای این کشور در مرزهای شرقی کشور عبارتند است از:
الف- مواد مخدر:
صدور مواد مخدر از افغانستان به ایران برای مصرف داخلی و انتقال به اروپا، در شمار منابع اصلی و فعال بودن تنش بین دو کشور بوده است (کریمی پور،۱۳۷۹: ۱۵۰).مهمترین چالش ایران با افغانستان، این است که ایران به رغم صرف هزینه های سنگین انسانی و مالی در طی سه دهه گذشته، همچنان با معضل مبارزه با قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران روبرو است. بر اساس برخی آمارهای منتشر شده، مواد مخدر مهمترین منبع اقتصادی مردم افغانستان است که آن کشور از این طریق سالانه بیش از ۲/۱ میلیارد دلار درآمد دارد. ایران به لحاظ همسایگی با افغانستان و به ویژه به این علت که راه عبور کاروانهای قاچاق مواد مخدر است، لطمات زیادی را متحمل میشود. یکی از نتیجه های ورود کلان مواد مخدر از افغانستان به ایران، بالا رفتن آمار معتادان و جرم و جنایتهای ناشی از ترانزیت و توزیع این مواد در کشور بوده است (کریمی پور،۱۳۷۹: ۱۵۱).مهمترین دلایل و چالشهای تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان عبارتند از: . .
گره خوردگی اقتصاد افغانستان با تجارت مواد مخدر
کم هزینه و سهل بودن کشت خشخاش
تقاضا، بستر ساز افزایش قیمت مواد مخدر
برخورد انفعالی دولت افغانستان با کشت خشخاش
نبود ثبات امنیتی در افغانستان
تأمین منابع مالی دولت از اقتصاد مواد مخدر
عملی نشدن کمکهای مالی غربیها به کشاورزان
پیش خرید تریاک توسط تجار مواد مخدر
وجود رقابت اقتصاد پنهان بین قوم پشتون و دیگر اقوام
۱۰- دست نشانده بودن دولت افغانستان
۱۱-افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر (غنجی،۱۳۸۶: ۲۶۵-۲۶۱).قاچاق مواد مخدر و قاچاق کالا از جمله مسائلی است که هر سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان برای مهار آن نیازمند یک همکاری نزدیک و سازنده هستند. مواد مخدر همواره از دغدغه های جدی و اساسی برای ایران بوده است. حال آن که دولتمردان پاکستان و افغانستان به دلیل وجود مشکلات و چالشهای سیاست داخلی کمتر به آن پرداختهاند و تا کنون مبارزه با معضل مواد مخدر از اولویتهای اساسی در سیاست گذاری این کشورها برخوردار نبوده است.
ب- پناهندگان افغانی
یکی دیگر از مشکلاتی که کشور ایران از گذشته های دور تا به امروز با آن دست به گریبان بوده و هنوز نیز میباشد، اوضاع آشفته کشور افغانستان است. این کشور در همسایگی ایران و پاکستان قرار گرفته و مرزهای طولانی با هر دو کشور دارد. وجود ثبات و امنیت در افغانستان به عنوان همسایه مشترک دو کشور از دغدغه های اساسی ایران و پاکستان است. کشور ایران جمعیت کثیری از پناه جویان افغانی را پذیرفته که به علت وجود ناامنی در افغانستان و نبود زیر ساختهای اقتصادی جهت ادامه معیشت قادر به بازگشت به کشور خود نیستند و این امر هزینه سنگینی را به کشور تحمیل ساخته است. هم چنین وجود ناامنی داخلی در افغانستان تأثیر به سزایی بر امور امنیتی کشورمان خواهد داشت و زمینه ساز به وجود آمدن بحران امنیتی خواهد شد (احمدی پور،۱۳۹۰: ۵۰۲). هجوم مهاجران افغانی جدای از آن که ثبات داخلی را تهدید میکند، موجی از تنشهای داخلی را به وجود میآورد که موجب میشود یک هزینه اضافی بر سیستمهای اقتصادی دولتهای این منطقه، برای جواب گویی به حداقل نیازهای معیشتی این مهاجران تحمیل شود. هم چنین روی آوردن گروههایی از این مهاجرین به کارهای خلاف مثل قاچاق مواد مخدر، سرقت، آدم ربایی و غیره، هراس و وحشت را در بین مردم دو کشور ایران و پاکستان ایجاد و امنیت داخلی را شکننده میسازد. زاغه نشینی در اطراف شهرهای بزرگ و تکدی گری از پیامدهای حضور مهاجرین افغانی در فضای جغرافیایی ایران است.
۲-۷- محیط و تأثیر آن در ارتکاب
محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه، و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق میدهد.
«به مجموعه عواملی که از خارج ارگانیسم را در بر میگیرد و در آن اثر میکند محیط میگویند. به عبارت دیگر محیط مجموعه شرایط و عواملی است که تاریخ، طبیعت، جامعه، روابط فردی و ویژگیهای خانوادگی و ارثی میسازد و از درون و برون فرد را در خود میگیرد و میپروراند تا جایی که برخی از اندیشمندان عقیده دارند که انسان زاده محیط خود است.»(ستوده،۱۳۷۶: ۷۲)
کلمه محیط که در جامعه شناسی جنائی به کار میبرند معادل کلمه «می لیو[۲۰]»است. این واژه در زبان فرانسه از تغییر و ترکیب دو کلمه «مدیوس[۲۱]» و «لوکوس[۲۲]» به معنی نقطه مرکزی پدید آمده است. (کی نیا،۱۳۷۳: ۴۶۳) محیط یکی از عواملی است که در بروز بزهکاری میتواند موثر باشد. «تأثیر محیط در ساختن شخصیت افراد آدمی بسیار مهم است و مردمشناسان به حق اهمیت چهارچوب فرهنگی و اجتماعی را در تکوین شخصیت تأکید کردهاند.»(سعیدیان،۱۳۸۶: ۴۹۰۹)
بعضی از اندیشمندان بین محیط و اطراف تفکیک قائل شدهاند و آن را این چنین تبیین نمودهاند که «اطراف مبین وضع غیر ثابت گذران و آنی میباشد. محیط مبین کیفیت قابل دوام و دائمی و کلیه شرایط و امور و دقایقی است که موجب تکامل هر موجود زنده و به خصوص تحول شخصیت انسانی میشود.»(دانش،۱۳۷۶: ۵۲) «نخستین دانشمندی که به کمک اعداد همبستگی محیط جغرافیایی و جرم را نشان داده است فیزیک دان منجم بلژیکی کتله بوده است.»(کی نیا،۱۳۷۳: ۴۶۹) جامعهشناسان جنائی و جرمشناسان طبقه بندیهای مختلفی از محیط ارائه دادهاند. اما متداولترین این تقسیم بندی محیط طبیعی یا جغرافیایی و محیط اجتماعی میباشد: محیط جغرافیایی یا محیط طبیعی: «محیطی است که افراد در آن زیست میکنند.»(دانش،۱۳۷۶: ۵۳)
«تمام شرایط و پدیده های طبیعی که مستقل از اراده انسانند و بر زندگی او تأثیر میگذارند، محیط طبیعی نامیده میشود.»(ستوده،۱۳۷۶، ص ۷۲) با توجه به تعاریف بالا از محیط طبیعی میتوان مواردی همچون میزان حرارت در طول فصل سال (گرما و سرما)، رطوبت، تغیر فصول، کوهستانی، ساحلی، جنگلی، صحرایی، شهر، روستا، جمعیت زیاد، وضعیت ساختمانها و… را از این موارد دانست.
محیط اجتماعی: «که شامل محیط عمومی و محیط شخصی است که ابتدا در روابط فشرده و کوچکتر و سپس در محیط فرهنگی، اقتصادی و غیره باید مورد مطالعه قرار بگیرد.» (دانش،۱۳۷۶: ۵۳)
البته جامعهشناسان و جرمشناسان تقسیم بندیهای دیگری برای محیط اجتماعی ارائه کرده و آن را به محیط عمومی یا کلی و شخصی تقسیم میکنند. در این تقسیم بندی محیط عمومی را محیطی دانستهاند که: «شامل اوضاع و احوال و وضع کلی اجتماعی است که در تمام افراد یک جامعه و یک کشور تأثیر دارد.»(دانش،۱۳۷۶: ۵۳) اما «محیط شخصی برعکس محیط کلی فقط شامل اطرافیان فرد میشود. این محیط، فردی را که در بر گرفته تحت تأثیر خود قرار میدهد و در او اثر خاصی میبخشد و معمولاً این اثرات قاطع میباشد.»(کی نیا،۱۳۷۳: ۵۰۱)
محیط شخصی خود دارای تقسیم بندی دیگری که آن را چهار نوع ذکر کردهاند؛۱- محیط حتمی یا اجتناب ناپذیر ۲- محیط اتفاقی ۳-محیط انتخابی ۴- محیط تحمیلی.
محیط حتمی یا اجتناب ناپذیر محیطی است که طفل در آنجا چشم به دنیا گشوده و در آنجا رشد خود را آغاز نموده و شخصیت او در آنجا پی ریزی میشود. این محیط همان محیط خانوادگی است که در برگیرنده محیط جغرافیائی، تاریخی، شهر، روستا، کوچه و منزل شخص میباشد.
محیط اتفاقی که شامل محیط مدرسه، محل کار آموزی، خدمت سربازی و… میباشد که دوران خاصی از زندگی شخص است و معمولاً پایدار نیست و به صورتی موقتی فرد در این محیط قرار میگیرد و در طی ادوار مذکور، بعضی از مختصات روانی فرد شکل گرفته و تکامل مییابد. (کی نیا،۱۳۷۳؛ دانش،۱۳۷۶)
محیط انتخابی؛ «محیط انتخابی محیطی است که خود فرد انتخاب میکند و تقریباً جنبه تحمیل و فشار ندارد، و شامل محیط خانوادگی میشود که با انتخاب همسر و امر زنا شویی آغاز میگردد.»(ستوده،۱۳۷۶: ۷۴)
محیط تحمیلی؛ محیطی است که آزادی فرد در آن محدود شده یا از او سلب گردیده است و به عبارتی فرد در انتخاب آن نقشی ندارد. بنابراین، ندامتگاه، کانون اصلاح تربیت و مؤسسات مشابه جزء محیط تحمیلی محسوب میشوند. (کی نیا،۱۳۷۳) تقسیم بندیهایی که از محیط شخصی به عمل آمده است مورد قبول اکثر جامعهشناسان جنائی و جرمشناسان میباشد. «در تقسیمات چهارگانه محیط شخصی بین محققان اختلاف نظری نیست. اختلاف اگر وجود داشته باشد در محتوا و مصادیق آنهاست که بر حسب جوامع مختلف تا حدودی این مصادیق تغییر مییابند.»(کی نیا،۱۳۷۳: ۵۰۲)
اما در مورد اینکه محیط در وقوع بزهکاری موثر است یا نه فرضیهها و تحقیقات بسیاری مطرح گردیده است. محققان در این زمینه بر این باورند که محیط اجتماعی و طبیعی و زیر مجموعه های آن در بزهکاری و تکوین شخصیت فرد موثر است و حسب مورد این عامل میتواند در ایجاد بزهکاری و آماده کردن زمینه های آن، یا برعکس مانعی برای پیشگیری از جرایم و کاهش نرخ بزهکاری باشد. نظریه تأثیر محیط بر انسانها مربوط به زمان معاصر نیست بلکه از زمانهای قدیم مورد توجه بوده است. «بقراط حکیم بزرگترین پزشک عصر باستان، نخستین کسی بود که درباره تأثیر محیط جغرافیایی اظهار نظر کرده است به پزشکان توصیه میکرد که در اقلیم، فصول، بادها، هوا…تعمق بیشتری بنمایند و از تأثیر این عوامل غافل نمانند و از آن برای بهبودی آدمیان حد اعلای بهره برداری را به عمل آورند.»(کی نیا،۱۳۷۳: ۴۶۵)
لاکاسین[۲۳] معتقد است که:بزهکاری همانند یک میکروب اجتماعی است. این میکروب در محیطی که شرایط پروراندن تبهکار نداشته باشد، بروز نکرده، و جرمی اتفاق نمیافتد بلکه در صورتی جرمی بروز میکند که شرایط و عوامل آن فراهم باشد و بدین اعتبار، هر جامعه بزهکارانی دارد که شایسته همان جامعه است، زیرا محیط اجتماعی بر اثر عوامل مختلف، در فرد اثر کرده، او را به طرف ارتکاب جرم میکشاند. (ستوده،۱۳۷۶: ۵۶)
علاوه بر علم جرم شناسی مطالعه محیط اجتماعی و کیفیت جرم زائی و دخالت آن در بروز بزهکاری از موضوعات اختصاصی جامعه شناسی جنائی میباشد. این علم به بررسی عوامل یا سازههایی میپردازد که در وقوع جرم مؤثرند و بزه را یک پدیده انسانی- اجتماعی میداند و به عبارتی دیگر سازه های بزه را در محیط اجتماعی و وجود خود انسان که خارج از محیط نیست جستجو میکند. (کی نیا،۱۳۷۳)
«فری[۲۴] بر خلاف لمبروزو[۲۵] و با قبول نسبی نظرات او به تأثیر عوامل اجتماعی و طبیعی خارج از بدن انسان بر ارتکاب جرم تأکید میکند و معتقد است شدت مجازات در کاهش یا افزایش جرایم نقشی ندارد بلکه شرایط اجتماعی است که در این زمینه تعیین کننده است.» (صفاری،۱۳۸۶: ۷۴) محیط اعم از طبیعی و اجتماعی به همان نسبت که در ایجاد بزهکاری موثر است میتواند در کاهش نرخ جرایم تأثیر بسزایی داشته باشد و از میزان آن بکاهد. «میتوان با ایجاد تغییرات در محیط فیزیکی از طریق وسایل و امکانات فنی اشاره کرد و به این ترتیب بر رفتارهای نادرست، به منظور تقلیل آنها، اثر گذاشت. با یک قفل جدید، تعداد سرقتها از داخل خودروها کاهش مییابد.»(پرادل،۱۳۸۱: ۱۲۶) یکی از مکاتب جرم شناسی که بر تأثیر محیط در بروز بزهکاری معتقد است مکتب تحققی میباشد. پیروان این مکتب به ویژه لومبروزو استاد پزشکی قانونی به دنبال اثبات علمی و تجربی این امر بودند که اظهار نظرهای علمی دانشمندانی همچون «لامارک[۲۶] و داروین راجع به حیات بشری و تغییرات اجتناب ناپذیر شخصیت زیستی-روانی افراد که بر رفتارشان نیز تأثیر اجباری و به سزایی دارد در نحوه ارتکاب جرایم نیز دخالت دارد».(صفاری،۱۳۸۶: ۷۴)
«محیط اطراف مجتمعهای مسکونی و محل زندگی نیز امری تعیین کننده است. مکتب شیکاگو نشان داده است که بزهکاری، مرتبط با جمعیت نیست، بلکه به نوع محله (فضاهای بزهکاری، محیط فقر نشین در شهرهای بزرگ) ارتباط دارد.»(ابرند آبادی و هاشم بیگی،۱۳۷۷: ۲۵۲)
در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه میرسیم که محیط اجتماع کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهیهای آن اسیر میشوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدف دار و مشخصی طرح ریزی گردد، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکل گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین کننده و مؤثری ایفا میکند و رفتار انسان که نشانه ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت از محیط است.۲۷ بنابراین، محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و بانشاط، زمینه ساز رشد و شکوفایی و شادابی و نشاط افراد است.
۲-۷-۱- نقش فرهنگ در ارتکاب قاچاق
فرهنگ[۲۷]نظامی سازمان یافته از رفتارها، و یا شیوۀ عمومی زندگی گروه یا گروهایی از مردم است. عناصر فرهنگی از قبیل عادات، سنتها، اعتقادات، هنجارها[۲۸] (یک قاعده رفتاری است که مشخص میکند مردم در شرایط معینی چگونه رفتاری باید داشته باشند)، ارزشها[۲۹] (در حقیقت مفاهیمی جمعی هستند از آنچه که از نظر فرهنگی خوب، مطلوب و مناسب و یا این که، بد، غیر مطلوب و نامناسب تلقی میشوند. ارزشهای اجتماعی تعیین میکنند که برای مردم یک جامعه چه چیز مهم است و چه چیز از نظر اخلاقی درست است) و نقاط نظر مشترک انسانها را با یکدیگر پیوند میدهد و هویت اجتماعی به وجود میآورد.[۳۰]برخی از هنجارها از طریق مذهب، قوه مقننه، و یا دولتها به وجود میآیند، و بسیاری از هنجارهای مهم زندگی از عادات و سنتها ناشی میشوند و در ردیف شیوه های سنتی و تکراری انجام امور روزمرۀ ما قرار میگیرند. (وثوقی، ۱۳۷۸)
تیلور میگوید: «فرهنگ عبارت است از تواناییها و عادتهایی است که انسان به عنوان عضو جامعه به دست آورده است». (آشفته تهرانی، ۱۳۸۰)
«اسپنسر» از فرهنگ به عنوان محیط «فوق جسمانی»[۳۱] بشر یاد میکرد. «راث بنه دیک»[۳۲] فرهنگها را به دو گونۀ «فلسفی» و «پهلوانی» تقسیم میکند. در فرهنگ فلسفه حالاتی مانند قناعت، صلح دوستی، میانه روی، تعادل، و گرایش به زندگی اشتراکی غلبۀ آشکار دارد، و حال آنکه در فرهنگ پهلوانی رفتارها متکی بر مبارزه جویی، پرخاشگری، رقابت، استقلال طلبی، و جاه طلبی است.
«دیوید ریزمن»[۳۳] سه گونۀ متفاوت فرهنگ تشخیص میدهد. نوع اول، فرهنگی است که افراد در آن دارای ابتکار عمل هستند و برای رسیدن به هدفهای خاصی تلاش میکنند. در نوع دوم از فرهنگ، رفتار افراد جامعه متأثر از منابع بسیار گوناگونی است و آنان دارای قابلیت تطابق زیاد با دگرگونی در محیط هستند (مانند جامعه های صنعتی). در سومین نوع از فرهنگ، تبعیت بی چون و چرا از آداب و رسوم و سنتها حاکم است، «سنت» عامل اصلی «نظارت اجتماعی» (Social Control) محسوب میشود.
«ویلیام ریورس» ( W.Rivers) محقق انگلیسی اعتقاد داشت که بر اثر تضاد میان فرهنگ غربی و فرهنگ بومی در برخی از قبایل (که در حالت بدوی زندگی میکردند) «لذت زندگی از میان رفته است». به این اعتبار « فرهنگ زدائی» منجر به بروز برخی دشواریهای اجتماعی خواهد شد. مسائلی مانند الکلیسم، مصرف مواد مخدر. در مقابل پدیدۀ استعمار زدایی میتواند سبب طرد مطلق عناصر فرهنگی متعلق به جامعه استعمارگر و رجوع به ارزشهای گذشته و بومی و یا ساختهای سنتی باشد.
«جلال آل احمد» نتیجه تهاجم فرهنگی را دو مشکل میداند: مشکل اول، فرار مغزها و برخورد با اعتقادات سنتی هست، و در نتیجه، رها شدن مردم به حال خویش. «ویلیام گراهام سمنر» هنجارهای اجتماعی را به سه دسته به شرح زیر تقسیم میکند:
شیوه های قومی، که عبارتند از عادات یا روشهای سنتی انجام کارها.
رسوم اجتماعی، تخلف از آداب و رسوم مرتبط با حفظ حیات انسانی به حساب میآید و جرم شمرده میشود.
قوانین، هنجارهایی هستند که توسط مقامات دولتی برقرار میشوند و به علت ضمانت اجرایی که واجدند دارای مشروعیت قانونی هستند. قوانین همیشه با رسوم اجتماعی توافق ندارند و به این خاطر تخلف از آنها معمولاً زیاد اتفاق میافتد. از دیدگاهی دیگر میتوان نتیجه گرفت که هنجارها ممکن است رسمی و یا غیر رسمی باشند و در مقابل آنها نیز پاسخها یا ضمانت اجراهایی وجود داشته باشد که جنبۀ مثبت یا منفی داشته باشد. (محسنی، ۱۳۸۶)
به نظر ارسطو «فرهنگ محصول انسان است؛ اگر مورد بازشناسی قرار گیرد، تنها آینه ای است که میتواند سیمای خود را برای انسان نشان دهد»
به نظر ژان مونه «اگر هر لحظه امکان برگشت وجود داشت، از فرهنگ شروع میکردم». این موضوع مبین جایگاه فرهنگ برای هر اقدام اجتماعی است.
به نظر پو فندرف فرهنگ مترادف با اخلاق و حیات فرهنگی به معنای حیات اخلاقی است. عده ای اخلاق را ضامن اجرای نظم میدانند و معتقدند در هر جامعه ای نظم ناشی از قانون یا اخلاق است و جامعه ای که اخلاق بر آن حاکم است، قانون دیگر معنا ندارد. (ربانی، ۱۳۸۰)
اشپنگلر عقیده دارد که حیات و پویایی جامعه به پویایی فرهنگ بستگی دارد؛ و مرگ جامعه مرگ فرهنگ آن جامعه است.
فردیش تنبروک: هر آنچه انسان انجام میدهد و هر آنچه عمل او را به بار میآورد، به معنای وسیع آن، در قلمرو فرهنگ جایمی گیرد. به نظر او اندیشه جوهر فرهنگ است، زیرا کلید تفسیر واقعیت را بدست میدهد.
یاکوب بورکهارت می گوید سه قدرت بزرگی که واقعیت هستی بشر و تاریخ را تعیین کردهاند، عبارتند از دین، دولت و فرهنگ. یکی از کارکردهای مهم فرهنگ در جامعه ایجاد همبستگی است. این کارکرد خاص بقای جامعه را تضمین میکند. ضعف این کارکرد فرهنگ در جامعه نیز موجبات ناهمگرایی فرهنگی، یعنی تعارض در ارزشها، نگرشها و هنجارها را پدید میآورد. (کنت تامسون و دیگران، ۱۳۸۱)
ژرژ بالاندیه مینویسد: «فرهنگ مجموعهی بی نظم و در عین حال منظم از دانستهها و دانستنیهاست، مجموعهی نوآوریهای یک جامعه است و انگیزه و واسطه برای استواری بافت اجتماعی به شمار میرود. به راستی رمز از خطر جستن هر ملت از پرتگاه نابودی، فرهنگ جامعه است».
از دیدگاه تیلور در پرتو فرهنگ است که «انسان زیستی» به «انسان اجتماعی» تبدیل میشود و با مردم پیرامون خود هم نوایی و هم گرایی مییابد و از مردم جامعه های دیگر تمیز داده میشود. در سنتهای پیشین، فرهنگ از کار مایه میگرفت ولی اکنون فرهنگ از تئوری سرچشمه میگیرد، معنی این سخن همانا پیشی گرفتن مغزها از دستهاست و برتری دانش بر کار است. ویلیام آگبرن میگوید: عنصر فرهنگ، به گونهی جاودانه از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. فرهنگ به معنای روش زیستن و اندیشیدن است و از همهی آموختهها و همه آزمونها و باورهای یک ملت، یک جامعه و یا یک قوم سرچشمه میگیرد. (آشفته تهرانی، ۱۳۸۰)
مردمشناسان آمریکایی عقیده دارند که شخصیت اساسی بین زیربنا و روبنای فرهنگی که شامل عواملی چون:تربیت اولیۀ دوران کودکی، شرایط اجتماعی-اقتصادی، اکولوژی و جمعیت (زیربنا)؛ ایدئولوژی، افسانهها و نهادهای اجتماعی (روبنا) میباشند قرار میگیرد. (ستوده، ۱۳۸۱)
دین به عنوان عنصر فرهنگ نقش مهمی در امنیت اجتماعی به عهده دارد: نماز حالتی است که به انسان نظم میدهد، در قرآن کریم آمده است: «اقم الصّلوه لذکری.» نماز را برای من بپادار از آنجا که نماز عبادت است و آن را باید به قصد قربت و برای خدا انجام داد طبعاً موجب یاد خدا خواهد بود یاد خدا نیز نسبت به ترک گناهان تنها به صورت یک زمینه است نه علت تامه یعنی در آنان زمینه روح طاعت و ترک گناه پدید آورده و اثر تربیتی و باز داشتن از گناه را داراست.
مطهری میگوید: تقوا به معنای انزوا و دوری از اجتماع نیست، بلکه حفظ صیانت نفس است که در عین حال که انسان در محیط لغزنده خود را از لغزش حفظ و نگهداری کند و باید در روح خود حالت و قوتی به وجود آورد که به او مصونیت روحی و اخلاقی میدهد. حق نظارت عمومی به تعبیری امر به معروف و نهی از منکر، به سالم سازی محیط اجتماع بر میگردد، خداوند در قرآن کریم فرموده است: ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر ویأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون (آل عمران/۱۰۴) و باید از میان شما، گروهی؛ [مردم] را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی باز دارند، و آنان همان رستگارانند. امام علی (ع) امر به معروف و نهی از منکر را غایت دین داری برشمرده است و بیان میکند که اگر مردم در انجام این تکلیف، کوتاهی ورزند، فساد و شرارت جامعه را میگیرد: «لاتترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولّی علیکم شرارکم»؛ امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بَدانِ شما بر شما مسلط میشوند. (خراسانی، ۱۳۸۶)
آنتونی رابینز میگوید: «دین در طول تاریخ موجب نیرومند شدن میلیونها انسان شده است و به آنها قدرتی بخشیده که هرگز تصور آن را نمیکردند.»
جان استوارت میل میگوید: نیروی کسی که به چیزی معتقد است، برابر است با نیروی ۹۹ نفر که فقط به آن علاقمندند. (اسکندری، ۱۳۸۳)
کارل مارکس نیز به موقعیت نیرومند دین به منزله یک نظام فرهنگی اذعان داشت: دین نظریه ای کلی دربارۀ جهان است با ویژگیهایی چون ایجاز دایرهالمعارفی، منطق عامه پسند، شرافت معنوی، شورمندی، ضمانت اخلاقی، کمال موقرانه، و زمینۀ عام برای تسکین و توجیه.
ماکس وبر و امیل دورکیم، هیچیک شخصاً دیندار نبودند ولی در عین حال هر دو آنها دین را پدیدۀ محوری واقعیت اجتماعی دانستند. پیتر برگر دین را مأمنی میداند در مقابل جهانی بی معنا. میگوید که دین (نظمی مقدس) در آن لحظه ظاهر میشود که به «ناموس» (معنای نظم اجتماعیای که محصول وجود انسانی است) اجتماعی مستقر، ثبات یا مشروعیتی داده میشود که مأخوذ از منابعی قدرتمندتر از تلاشهای بی هدف خود آدمیان است.
مرتون (۱۹۶۸) معتقد بود: گروه های مذهبی نقش گروه های مرجع هنجاری را ایفا میکنند و هدف گروه های مرجع فراهم کردن چارچوبی برای افراد است که از طریق آنها بتوانند شرایط رفتار و نگرش خود را ارزیابی کنند. گروه های مرجع مذهبی، بیشتر نقش نوع هنجاری را ایفا میکنند تا نوع مقایسه ای، یعنی آنها معیارهایی را ارائه میدهند که از آن طریق، افراد رفتارهایشان را کنترل میکنند.
کامستاک و پاتریچ در یک بررسی نشان دادند احتمال خود کشی در بین افرادی که به کلیسا نمیروند چهار برابر بیشتر از افرادی است که به کلیسا میروند. در دوازده پژوهش دیگری که توسط گارتنز و همکاران (۱۹۹۷) انجام گرفت، بین اعتقادات مذهبی و خود کشی، همبستگی منفی مشاهده شد. استاک معتقد است: افراد مذهبی به دلیل بالا بودن عزت نفس آنان بر احساس مسئولیت دست به خود کشی نمیزنند، در حالی که این ویژگیها در افراد غیر مذهبی دیده نمیشود.
گورساچ و بالتر بعد از بررسی بیست تحقیق تجربی به این نتیجه رسیدند که بوسیله اعتقادات مذهبی میتوان پیش بینی کرد در آینده چه کسی از مواد مخدر استفاده خواهد کرد. گروهی از پژوهشگران در تأیید نظریات گورساچ و بالتر، با قاطعیت اظهار داشتند: افراد مذهبی از مواد مخدر استفاده نمیکنند.
در یازده پژوهش از دوازده پژوهشی که توسط گارتنر (۱۹۹۱) بررسی شده است، این نتیجه بدست آمد که داشتن اعتقادات مذهبی سبب کاهش استفاده از مواد مخدر میشود. لوچ و هوگز (۱۹۸۵) بعد از بررسی نظرات ۱۴۰۰۰ جوان به این نتیجه رسیدند: بیشترین افرادی که از مواد مخدر استفاده میکنند افراد غیر مذهبیاند و در درجه دوم استفاده، لیبرال مذهبیها قرار دارند و کمترین کسانی که به این مواد روی میآورند افراد مذهبی اصول گرا هستند. از دیگر یافته های این پژوهش آن بود که هر اندازه اعتقادات مذهبی فرد قویتر باشد به همان اندازه احتمال استفاده از مواد مخدر در او کمتر است.
گلور (۱۹۹۶) در تحقیقی نشان داده افرادی که از نظر مذهبی در سطح پایینتری هستند احساس بی هدفی و بیگانگی نسبت به اجتماع در بین آنها متداولتر است.
بلاویچ (۱۹۹۵) در تحقیقی پیرامون نقش مذهب در کاهش مشاجرات روزانه و سازگاری نتیجه گرفت: روش مقابله مذهبی تأثیر بیشتری بر سازگاری دارد تا روشهای مقابله غیر مذهبی. شلودرمن و هیون (۱۹۹۷) در تحقیقی نشان دادند: داشتن روحیه مذهبی، ارتباط قوی با ارزشهای اجتماع خواهانه، نگرش خوب به مدرسه و رضایت خانوادگی را در پی داشت. (مزینی، ۱۳۸۷)
فروید که تحلیلهای خاصی در باب دین دارد، رجوع انسان به دین را دارای آثار زیر میداند:
دربند نمودن نیروهای سرکش و نافرمان طبیعت؛ برقراری تفاهم و سلوک میان انسان و سرنوشت اندوه بار وی؛ جبران رنجها و محرومیتها و ناراحتیهای حاصله از زندگی. (آشفته تهرانی، ۱۳۸۰)
بنابراین از عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیتها و تبعیضهای ناشی از فقر فرهنگی میباشد. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانوادههاست. چنان که سطح تحصیلات (بی سوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماع، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزههای مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفههایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوکهای روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دوچندان میکند.
تبعیض جنسیتی و یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی میشوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر وعدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود.
تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد میکند و با ایجاد بحرانهای روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکسالعملهای منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق میدهد. همان گونه که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان میتواند عامل بروز ناهنجاریهای رفتاری در فرزندان شود، توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار قرار دادن امکانات رفاهی زیاد هم میتواند زمینه بروز ناهنجاریهای رفتاری در آنان شود. در شیوه فرزند، اغلب تمایلات و خواسته های فرزندان محقق میشود، از اینرو، به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از نیازها سلب میشود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط میگراید و والدین با آن مخالفت مینمایند، فرزند به دلیل تربیت شدید عاطفی، روحیه عدم درک منطقی شرایط، ناز پروری و بی تحملی در برابر مخالفت والدین، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده میگردد و سرانجام میتواند زمینه انواع جرایم را فراهم سازد.
۲-۸- رابطه تحصیلات و ارتکاب جرم
بی سوادی کماکان یکی از مشکلات دنیا، بالاخص در کشورهای جهان سوم میباشد. طبق آخرین آمار یونسکو[۳۴]که از منابع کشورهای عضو تهیه شده است در سال ۱۳۵۹، ۸۱۴ میلیون بیسواد پانزده ساله به بالا، وجود داشته است یعنی در حدود ۲۹٪ جمعیت جهان بیسواد بودهاند. (نجفی توانا،۱۳۸۹: ۲۱۱)
یکی از شاخصهای سنجش توسعه هر جامعه میزان گسترش سواد در آن جامعه است. سواد به عنوان یک مهارت پایه جزو نخستین الزامات ورود به سیستم اجتماعی و چرخه فعالیتهای اقتصادی محسوب میشود و هرچه میزان پیچیدگی جوامع افزوده شود سواد از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین میتوان انتظار داشت بی سوادی یا کم سوادی والدین جز لاینفک و تفکیک ناپذیر توسعه یک جامعه میباشد که میتواند تأثیر موثری در ازدیاد جرایم داشته باشد. «با علم است که انسان میتواند سعادت دنیا و آخرت را تأمین کند.»
باید دانست که منشأ فعل اختیاری انسان از روی علم است؛ و هر کار اختیاری که انسان انجام میدهد یک سلسله مقدمات دارد. نخست اینکه باید تصوری از آن فعل داشته باشد، دوم اینکه میل به انجام آن کار یا ترس از انجام کار در او وجود داشته باشد و سوم نوعی قضاوت و حکم در مفید بودن آن داشته باشد و چهارم به یک نتیجه انشایی برسد که باید آن کار را انجام بدهم یا ندهم. (رحیمی،۱۳۸۹)
بی سوادی یا کم سوادی امروزه به عنوان یک عامل منحصر به فرد یا تعیین کننده در رابطه با پدیده بزهکاری مطرح نمیشود. دیگر جمله معروف ویکتور هوگو نویسنده فرانسوی «باز کردن یک مدرسه به معنی بستن یک زندان» است نمیتواند به معنی اخص، مصداق داشته باشد. (نجفی توانا،۱۳۸۹: ۲۰۹) در این رابطه دکتر نجفی توانا (۱۳۸۹) بی سوادی را عاملی تعیین کننده در وقوع جرم نمیداند، و این امر را فقط با توجه به تحقیقات انجام گرفته و آمارهای بدست آمده را این میدانند که فقط جمعیت کیفری یک جامعه تعداد افراد بیسواد یا کم سواد بیشتر از دارندگان مدارک عالی تحصیلی میباشد. هرچند ایشان برای اثبات نظر خود به افزایش جرایم در کشورهای صنعتی اشاره میکند اما به نظر نگارنده قبول این نظر قابل تأمل است. با توجه به نتایج بدست آمده در داخل و خارج از کشور میتوان هرچند به طور غیر مستقیم به تأثیر علم در بزهکاری پی برد. هرجند در اینجا بحث راجع به تحصیلات والدین و رابطه آن با بزهکاری فرزندان، میباشد. «بر طبق برسی انجام شده بر روی ۱۰۰ بزهکار، بیش از ۷۴٪ از آنان متعلق به خانوادههایی بودهاند که پدر بیسواد بوده است، این رقم برای مادر ۹۰٪ میرسیده است».(نجفی توانا،۱۳۸۹: ۲۱۱) «برخورداری والدین از سطح تصحیلات عالی دانشگاهی و قابل قبول بر نگرشها و رویکرد های آنان در زمینه فرزند پروری، ارتباط با یکدیگر و روابط با فرزندان تأثیر گذاشته، از میزان سوء رفتار و بی توجهی نسبت به کودکان میکاهد».(معظمی و مهدوی،۱۳۸۸: ۹۹)
اگر انسان نسبت به امری علم داشته باشد به ناچار عملی موافق با آن علم از او سر خواهد زد. افلاطون و سقراط در باب فعل اخلاقی معتقدند برای عمل به خیر، شناختن آن کافی است و امکان ندارد که انسان علم به کار نیک داشته باشد و آن را تشخیص دهد و عمل نکند. علت عمل نکردن جهل و عدم آگاهی است. پس برای مبارزه با فساد اخلاق باید جهل را از بین برد. (رحیمی،۱۳۸۹)
علاوه بر این آرمان گرایی تحصیلی، تعین اهداف عالی تحصیلی برای فرزندان و هدایت، تشویق و کلیه امکانات لازم برای ادامه تحصیل کودکان و نوجوانان نیز در والدین تحصیل کرده بیشتر است. (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸: ۹۹) فرایند بسیار پیچیده رشد کودک و حساسیت مذکور دوران کودکی در این زمینه نشان میدهد که بدون داشتن آگاهی لازم در این باره امکان ایفای نقش مطلوب والدین در زمینه رشد و تربیت کودک میسر نخواهد شد (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸: ۱۰۲). نگارنده معتقد است که هدفها و ارزشهایی که والدین هر خانواده در رتبهها و طبقات مختلف اجتماعی برای فرزندان و زندگی خود قائلاند متأثر از رتبه های اجتماعی آنان میباشد و این ارزشها و دیدگاههای والدین، فرزندان خود را تحت تأثیر قرار داده و آثار آن در نحوه برخورد والدین با کودک و انتظاراتی که از وی دارند بروز میکند. بنابراین «مسئله بی سوادی، مشکل بزرگی است که باید با همیاری مردم و کمک مسئولین به طور جدی با آن مبارزه شود. چرا که نه تنها از نقطه نظر جرم شناسی، بلکه از جهت اجتماعی نیز این پدیده مسئله ساز بوده و ضمن اینکه از بالا رفتن فرهنگ سیاسی، اجتماعی، جلوگیری مینماید، در زندگی فردی نیز اثرات منفی بسیار میگذارد.»(نجفی توانا،۱۳۸۹: ۲۱۲)
۲-۹- تأثیر خانواده در روی آوردن به ارتکاب جرم
خانواده در تربیت فرزندان خود نقش مهمی ایفا میکند؛ و این عنصر مهم جامعه میتواند در سعادت یا شقاوت اعضای خود و در نهایت تکامل جامعه تأثیر بسزایی داشته باشد. اولین محیطی که نوجوان دوران اولیه زندگی خود را در آن میگذراند خانواده است. روانشناسان عقیده دارند که بنای خانواده باید متکی بر دو اصل، ارضاء رفع حوائج و نیازهای جسمی و روانی و سازگار نمودن کودکان با زندگی اجتماعی استوار است.
شاید به همین خاطر بوده است که این عنصر مهم جامعه مورد مطالعات زیادی قرار گرفته است. تعریفهای مختلفی از خانواده به خصوص از طرف جامعهشناسان ارائه شده است. که در اینجا به ذکر چندی از این تعاریف میپردازیم؛ بعضی خانواده را گروهی از ترکیب انسانها دانسته که از راه خون، زناشویی و یا فرزند پذیری با یکدیگر ارتباط برقرار مینمایند و طی یک دوره زمانی نا مشخص که مدت آن از پیش مشخص نیست، باهم زندگی میکنند. در جایی دیگر خانواده یک گروه خویشاوند دانسته شده است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی دیگر جامعه، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. (کوئن[۳۵]،۱۳۸۳) برخی دیگر خانواده را یک واحد حقوقی دانسته و آن را این چنین تعریف کردهاند؛ «خانواده یک واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و مرد که بین آنها رابطه زوجیت وجود پیدا کرده ناشی میشود ولی وجود زن و مرد اگرچه که در ابتدا شرط حدوث آن است ولی شرط بقا آن نیست مانند یک خانواده که از یک مادر و فرزند تشکیل میشود و پدر خانواده مرده باشد به هر صورت لااقل دو نفر شرط تحقق آن است.»(جعفری لنگرودی،۱۳۸۷،۲۵۶) برخی دیگر معنای خانواده را بسیار وسیعتر عنوان کرده و آن را در معنای مجموع اسلاف، اخلاف و خویشان جانبی و والدین متعلق به یک دودمان یا جمع فرزندان آنان که اولین سلول یا واحد حیات طبیعی-اجتماعی را تشکیل میدهند، دانستهاند. (سعیدیان،۱۳۸۶) برخی صاحب نظران بر این باورند که ابعاد خانواده در عصر حاضر تحلیل رفته و به زن و شوهر و فرزندان منحصر گردیده است. همچنین با به وجود آمدن مؤسساتی چون نگهداری و مراقبت از بیماران جسمانی و روانی، نگهداری از کودکان و… بسیاری از کارکرد های خانواده به این نهادها واگذار گردیده و از نقش خانواده کاسته شده است. البته دیدگاه متفاوتی هم وجود دارد که هنوز خانواده را پناهگاه و کانون ویژه برای برآوردن نیازهای عاطفی افراد میداند که در آن احساسات و عواطف به صورت متراکم و با شدتی بیشتر از همسایگان و دوستان و سایر افراد جامعه از یکدیگر دریافت میکنند. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹)
با توجه به تعریفهایی که از خانواده ارایه شده است و تغییراتی که امروزه در آن به وجود آمده است میتوان خانواده را ابتداییترین سلول و، واحد جامعه دانست که متشکل از زن و مردی است که با یکدیگر پیوند زناشویی برای مدت نامعینی میبندند و با به وجود آمدن فرزندان تداوم مییابد. اهمیت تأثیر این نهاد در سعادت و تکامل اجتماع یا شقاوت آن از آنجا مشخص میشود که خانواده پایه بنیادین اجتماع، خشت بنای جامعه و کانون حفظ سنتها، هنجارها و ارزشهای اجتماعی است. بنابراین خانواده واحدی است که بر اساس ازدواج پدید میآید و از آغاز پیدایش خود زندگی انسان را در بر میگیرد.
خانواده از نخستین نظام نهادی عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد و از همه نهادهای اجتماعی طبیعیتر و خودیتر است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است، هسته اصلی جامعه، مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است (کی نیا،۱۳۷۳: ۵۹۹).
«محیط خانواده اولین آموزشگاه رفتاری، نخستین مکتب اصول اخلاقی و اجتماعی تلقی میگردد. والدین با ایفاء نقش معلم به کودک چگونه زیستن را میآموزند. خانواده به مثابه کوچکترین نهاد اجتماعی، مولد انسانهایی است که تا آخر عمر حامل علایم و ویژگیهای روانی، اجتماعی، فرهنگی آن میباشند.»(نجفی توانا،۱۳۸۲: ۷۶) تأمین نیازهای اساسی اولیه و رشد کودک اولین کارکرد خانواده است. تأمین نیازهای جسمانی، و روانی کودک و نیز تأمین امنیت موجب بروز رشد فکری و جسمی و در نهایت احساس عزت نفس در کودک میگردد و سوء عملکرد خانواده در تأمین این نیازها روند رشد مطلوب کودک را مختل کرده و وی را در معرض بزهکاری قرار میدهد. (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸)
بولبی[۳۶] در سال ۱۹۶۴ برای اولین بار به مطالعه خانواده های نابسامان و متلاشی شده و تأثیرات سوء آن، و پیامد محرومیت از مادر را به عنوان عاملی که در روان پریشی کودک مؤثر است پرداخت. از آن به بعد در ارتباط با تأثیر محرومیت از مادر و خانواده متلاشی و تأثیر آن در ایجاد بزهکاری بحثها و مجادلاتی مطرح گردیده است (نجفی ابرند آبادی و هاشم بیگی،۱۳۷۷، ص،۱۲۸).امروزه با توجه به تحقیقاتی که در زمینه نقش خانواده در تکامل و سعادت جامعه صورت گرفته هیچ کس اهمیت و ایفای نقشی را که محیط خانوادگی در آینده اطفال و نوجوانان دارد را، نمیتواند نادیده بگیرد.
در سراسر تاریخ بشر، خانواده همیشه عامل اصلی اجتماعی کردن اولیه فرزندان بوده است. پس از تولد کودک، خانواده برای یک دوره زمانی به نسبت طولانی، تنها گروهی است که با کودک تماس گسترده ای دارد. به همین دلیل، خانواده نقش عمده ای در شکل گیری رویکردها، ارزشها و باور داشتهای اعضای خود به عهده دارد و بر نوع روابطی که او با عوامل و نهادهای دیگر اجتماعی برقرار میکند، تأثیر میگذارد. (کوئن،۱۳۸۳)
«بررسیهای تحقیقی و آماری نشان داده است که محیط خانواده رابطه مستقیمی با بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد. از هم گسیختگی خانواده غالباً منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی میگردد.»(ستوده،۱۳۷۶: ۷۵) شلسکی[۳۷]، جامعه شناس آلمانی، برای خانواده کارکرد یگانه و بسیار مهم سبک بار کردن را قائل است. از نظر او کارکرد سبک بار کردن به این دلیل به خانواده نسبت داده میشود که این نهاد هم قادر است نیازهای زیستی و اساسی انسان را برطرف سازد و هم نیازهای ثانویه و غیر حیاتی وی را ارضا کند. وی نقش جامعه شناسی را تقویت مناسبات خصوصی انسانها و به عبارت بهتر بازسازی و قوام بخشیدن به خانواده میداند. (کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹: ۱۰۴) «محیط اجتماعی در رشد و تکامل فرد تأثیر زیادی دارد و کودک پیش از آنکه از اوضاع اجتماعی خارجی متأثر شود تحت تأثیر خانواده قرار میگیرد. بنا به گفته اریک فروم[۳۸]میتوان خانواده را عامل کارگزار روانی اجتماعی دانست.»(بیات و همکاران،۱۳۸۷: ۱۰۰)
از دیگر ویژگیهای خانواده این است که مهمترین عامل اجتماعی کنندۀ فرد است، و با وجود کم رنگ شدن برخی کارکردهای آن در روند تکاملی، هنوز این کارکرد اساسی یعنی «تشکیل شخصیت اجتماعی-فرهنگی» را برای خود حفظ کرده است. (کرباسی و وکیلیان ،۱۳۸۹: ۱۰۴)
«تعداد کودکان بزهکار و ناسازگار در میان خانوادههایی که دچار مشکلاتی چون فقر، اعتیاد، بی کاری، مسکن نامناسب یا طلاق هستند بیشتر از فرزندانی است که در خانوادههایی هستند که کمتر دچار این مشکلات اند».(غیرت،۱۳۸۶: ۲۱۷) تامپسون[۳۹] و دیگران (۱۹۹۱) در مقاله ای تحت عنوان بزهکاری نوجوانان به عوامل گوناگونی برای تبیین بزهکاری به مانند ماهیت اجتماعی مسئله، زمینه های رفتار گروهی نوجوانان در جامعه، تأثیر خانواده و همسالان و برخورد جامعه با بزهکاری و جوانان در نظر گرفتهاند. (نوذری،۱۳۸۸: ۲۰)
بنابراین میتوان چنین معتقد بود که خانواده میتواند هم دارای آثار مثبت و هم آثار منفی باشد هرچند که اکثر محققان تأثیر مثبت حمایت خانواده را بر سلامت اعضای آن به اثبات رساندهاند نمونههایی هم وجود دارد که روابط خانوادگی بر تندرستی و بهبودی اعضای خانواده اثر منفی گذاشته است. (سعیدیان،۱۳۸۶) هیرشی[۴۰] معتقد است که فرزندانی که با والدین خود پیوند محکمی از نظر اجتماعی دارند، حضور روانی آنها را در همه جا احساس نموده و این رابطه باعث جلوگیری از بزهکاری میشود. به طور کلی هیرشی هویت عاطفی، عشق و احترام را به عنوان بازدارنده های مهم بزهکاری تلقی میکند. (معظمی،۱۳۸۹) بدیهی است خانواده اولین مدرسه تربیت است، که کودک در آن روند اجتماعی شدن را یاد میگیرد. گفته شده است که فرزندان شرافت، صداقت، وفای به عهد، رعایت عدالت، احترام به قوانین، احساس مسئولیت و… را در محیط خانواده یاد میگیرند. «به قول ویرجینا ستیر[۴۱] والدین معلمانی اند که در مشکلترین مدرسۀ دنیا برای آدم سازی خدمت میکنند، مدرسه ای که مدیر، معلم، و مستخدم آن خودشان اند و تعطیلات، ارتقای مقام، و حقوق ندارند؛ مدرسه ای که حداقل ۱۸ سال به هر فرد خدمت میکند. به علاوه مدرسه ای با دو رئیس که مشکلات بسیاری پیش میآورد. این سختترین و پراضطرابترین و پر زحمت ترین کاری است که احتیاج به حد اعلای حوصله، گذشت، خوش اخلاقی، علاقه، آگاهی، و دانش دارد.»(کرباسی و وکیلیان،۱۳۸۹: ۱۰۵) «وجود روابط گرم و صمیمانه بین والدین و کودک مبنای ایجاد امنیت عاطفی در کودک و موجب پیوند محکم بین والدین و کودک میشود که این وابستگی و پیوند، شرط اساسی نفوذ والدین به کودک و انتقال هنجارها و ارزشهای مورد قبول والدین به کودک است» (معظمی و مهدوی،۱۳۸۸: ۱۰۵)
با توجه به این موارد، روشن میشود که در جهت کاهش جمعیت کیفری کودکان، بها دادن به نظام خانواده، کوشش در جهت حفظ کیان خانواده و رعایت همهی بایدها و نبایدها در خانواده و روابط پدر-مادر در تربیت فرزندان به طور قطع مانع گرایش کودکان به ارتکاب بزه میشود.
خانواده در تکوین شخصیت اطفال نقش مهمی را ایفا میکند به طوری که این خصوصیات در بزرگسالی هم به همراه شخص بوده و در آن مؤثر است به طوری که شاید نتواند آن را تا پایان عمر تغییر دهد؛ چرا که «اولا الگوی شخصیت آدمی در دوران کودکی تکوین پیدا میکند و تعدیل و تغییر آن در طول زندگی بسیار اندک خواهد بود. نباید فراموش کرد که تغییر با سن، بیشتر تغییر کمی است تا کیفی» (شعاری نژاد،۱۳۸۶: ۱۰۲) خانواده اصلی از بعد فیزیکی (موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، آب و هوا، شهری،..)و همچنین از نظر رفتاری، در شکل گیری شخصیت و ساختار اخلاق انسان، نقش اول را ایفا میکند و بیش از محیطهای دیگر بر اعضای جامعه اثر میگذارد. «انسان در سن پنجاه سالگی شخصیتش منعقد میشود. البته مبالغه نباید کرد، انسان یک موجود قابل تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سن صد سالگی هم خود را تغییر دهد. ولی شک نیست که حالات روحی کم کم ملکه میشود و برگرداندن آنها دشوار میشود.»(مطهری،۱۳۹۰: ۵۶)
بنابراین صفاتی که در انسان وجود دارد روز به روز ریشه های عمیقتری پیدا میکند و از طرفی اراده انسان را در تغییر این صفات تضعیف میکند.
۲-۹-۱- اهمیت خانواده در شکل گیری شخصیت
شخصیت را تألیف و توحید ساختمان و نوع رفتار و علاقهها و وضع روانی و نفسانی و استعدادها و توانش های فرد میداند که به خصوص از لحاظ سازگاری با اوضاع اجتماعی در نظر گرفته میشود. (سعیدیان به نقل از اسعدی،۱۳۹۰: ۳۶) «موضوع شخصیت-به بیانی ساده-همان انسان واقعی است با همان وضعی که در خیابان یا در کار یا به هنگام فراغت دارد.»(رحیمی،۱۳۸۹: ۲۵۴) بررسیهای تاریخی هم گواه همین ادعاست که تکوین شخصیت حتی در بزرگسالی هم موثر بوده و غیر قابل تغییر میباشد. به عنوان مثال، کودکی نظیر ویکتور[۴۲] که در جنگل های آورین فرانسه تنها و فاقد هر ارتباط انسانی بدست آمد، جز موجودی شبه انسان نبود و تنها شباهتش با انسان، اورگانیسم او بود. او همانند حیوانات دیگر زوزه میکشید، چهار دست و پا راه میرفت و جالب آنکه حتی بعد از بازگشت به جامعه و آموزش، باز هرگز نتوانست انسانی همانند دیگران شود، گویی سال های نخست حیات در تکوین ذهن، اهمیتی حیاتی و ترمیم ناپذیر دارد. (ساروخانی،۱۳۸۲: ۲۳)
البته هنری موری[۴۳] بر این عقیده که خود شخصیت انسان ماهیتی طولی دارد و استدلال او این است که شخصیت همواره در حال تحول و تغییر، در طول زمان است و هر فردی شخصیت خاص خود را دارد. (کریمی،۱۳۸۸) این پدیده شکل گیری شخصیت تأثیرات بسیار مهمی دارد که از افراد شروع شده و سپس به خانواده و اجتماع کشیده میشود. کودکی که در طی جامعه پذیری و تربیت خانوادگی شخصیت نامطلوبی پیدا میکند عضو کوچکی از جامعه است که خود پدر یا مادر آینده خواهد بود و طبق نظرات روانشناسانی که مطرح شد به صورت آگاهانه و ناخودآگاه این شخصیت را به فرزندان آینده خود منتقل خواهند نمود. هنری موری که یکی از روانشناسان بنام میباشد بر این عقیده بود که عوامل مختلفی در شکل گیری شخصیت مؤثر است. او از میان این عوامل به گروههای همسالان و دوستان، ادبیات، و اسطوره شناسی فرهنگها اشاره میکند. بدین ترتیب او عوامل مؤثری فراتر از تجربه های دوران کودکی را در شکل دهی فرا خود مؤثر میدانست. (کریمی،۱۳۸۸)
پس نقش خانواده در شکل گیری شخصیت اطفال بسیار حایز اهمیت است و نقش به سزایی دارد آنچنان که این تکوین شخصیت در بزرگسالی فرد هم مؤثر است و معمولاً ویژگیهای شخصیتی افراد بزهکار، بی قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولاً از نظر مرتکب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این گونه رفتارها ناپسند شمرده نمیشود. افراد روان رنجور و روانپریش نسبت به ارزشها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت میکنند. اعمال و شیوه های رفتاری این گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل میکند و موجب میشود که رعایت ارزشهای اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیر سؤال رفته و آن را به پایینترین سطح عمل تنزل دهد.
برخی از مشخصه های بارز و برجسته شخصیتی این گونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت میباشد. این گونه افراد به پیامد عمل خود نمیاندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یک سویه میباشند. این نوع شخصیتها عمدتاً از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار کرده، پای بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی میروند که جلب توجه کند. حتی در پوشش و سبک و شکل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونه ای که خلاف قاعده و خلاف سبک مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل میکنند تا جلب توجه نمایند. گروهی از افراد بزهکار و کجرو نیز ویژگیهای شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمیکنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرم اند. اغلب این افراد والدینی داشتهاند که از نظر عاطفی نسبت به آنان بی توجه اند یا سرد و طردکننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت کرده و ارج مینهند. آنان به علت سرکوب خواستهها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترک تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا میکنند. گروهی نیز افرادی برون گرا و به دنبال لذت جویی آنی هستند، دَم را غنیمت می شمارند، دوست دارد در انواع میهمانیها و جشنها شرکت کنند، تشنه هیجان و ماجراجوییاند، به همین دلیل برای لذتجویی دست به اعمال خلاف و بزهکارانه میزنند. (اسعدی تادوانی،۱۳۹۰)
سرانجام گروهی از افراد بزهکار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. این گونه شخصیتها برای آنکه «خود» ی نشان دهند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام میدهند. هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه کنشهای احساسی بر کنشهای عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیتهای خطرزا و ارتکاب اعمال بزهکارانه رهنمون میکند. از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که منجر به رفتارهای ضد اجتماعی میشود، میتوان به ضعف عزّت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولاً مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
۲-۹-۲- خانواده نابسامان و تأثیر آن در ارتکاب
دیگر مؤلفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانوادهها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت میگیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم میکند.
«این عقیده که متلاشی شدن خانه به خودی خود دارای اهمیتی حیاتی در ایجاد بزهکاری است اساساً برگرفته از یک سنت تحقیقاتی است که ضمن آن چنین پنداشته میشود که نبود پدر یا محرومیت از مادر در جریان رشد کودک به ویژه در سالهای اولیه، تأثیری زیان بار را به دنبال دارد. اما این مسئله مورد مطالعه دقیق قرار نگرفته است…»البته این بدان معنی نیست که از هم پاشیدگی خانواده، رخدادی خوب یا خنثی در زندگی کودکان است بلکه عموماً اینگونه نیست و بسیاری از تحقیقات نشان داده است که این مسئله میتواند حداقل در کوتاه مدت، آثاری مخرّب برجای گذارد و بر روی برخی کودکان نیز در دراز مدت آثار خود را نشان دهد. اما تلقی آن به عنوان عاملی اصلی در بروز بزهکاری در سایه عواملی دیگر مانند منازعات خانوادگی قرار میگیرد. (والک لیت[۴۴]،۱۳۸۶: ۱۸۵)
«بررسی دقیق علمی تأثیر از هم پاشیدگی خانوادهها خیلی دیر آغاز گردیده است. اگرچه دانش جرم شناسی بسیار جوان است باید اذعان کرد اینگونه پژوهش و ارزیابی کیفی و کمی تأثیر پاشیدگی کانون خانواده در بزهکاری نوجوانان پس از تکوین جرم شناسی به مفهوم علمی کلمه مورد عنایت روانشناسان و بزه شناسان و محققان جامعه شناسی جنائی قرار گرفته است.»(کی نیا،۱۳۷۳، ص ۲۱۲) خانواده به هم ریخته یکی از منابع ایجاد رفتارهای نابهنجار دانسته شده است. برای آنکه کودک بتواند به شیوه سالم و به هنجار رشد یابد نیازهای او باید در محیطی امن و در حد معقول ارضاء شود. بزهکاری کودک ناشی از ناکامی در رفع این نیاز است. بدون تردید هرگونه نارسایی و نقص در ساخت خانواده میتواند از دوران کودکی در رشد و پرورش کودک تأثیر نامطلوبی داشته باشد. عواملی همچون طلاق، اعتیاد، اختلافات خانوادگی، فقر فرهنگی، محبت افراطی، تبعیض و…از شرایط آسیبزای خانواده میباشد. بنابراین باید از این مسایل به عنوان یکی از کلیدیترین عوامل در جهت پیشگیری از جرم مورد توجه قرار داد. (بیات و همکاران،۱۳۸۷) در برخی از خانوادهها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و… نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در این گونه خانوادهها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی نداشته، در پاره ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای مواج اجتماع، گرفتار ناملایمات میشوند. علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده، و در برخی موارد به دلیل بی توجهی یا کم توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحرانهای روحی و روانی فرزندان و… موجب روی آوری فرد به ناهنجاریها و انحرافات اجتماعی میشود. بر اساس نتایج یک پژوهش، ۴۷ نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا از جمله عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بی توجهی، بی موالاتی و عدم نظارت آنان دانستهاند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهکاری شان نقش داشتهاند. (اسعدی تادوانی،۱۳۹۰)
«پیش از دوران سده بیستم در این زمینه تحقیقی ارزنده که از نظر بزه شناسی قابل ذکر باشد به عمل نیامده است. بر اثر صنعتی شدن جوامع اروپائی و آمریکایی در پایان سده نوزدهم و کشته شدن و یا به اسارت در آمدن بسیاری از پدران در نخستین جنگ جهانی، تأثیر فقدان پدر و نبودن سایه او بر سر فرزندان خود به هنگام جنگ و پس از آن کاملاً آشکار گردید و به همین سبب باعث گردید که پژوهشگرانی از این سرزمینها به تحقیق در این زمینه پرداختند.»(کی نیا،۱۳۷۳: ۲۱۲) «در خانواده های گسسته که یا به طور کامل والدین جدا از فرزندان هستند و یا علیرغم وجود کانون خانوادگی، تنشهای متعدد در روابط افراد خانواده وجود دارد، احساس ایمنی دچار تردید خواهد شد و عصیان و سرکشی به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه زمینه انحرافات بعدی را فراهم میکند.»(نوربها،۱۳۸۰: ۱۹۷) به این ترتیب بدیهی است نقش پدر و مادر به عنوان اولین اشخاصی که با طفل در ارتباط میباشند بسیار حساس و حیاتی میباشد. برای اثبات این نظر که روابط عاطفی پدر و مادر با طفل موثر است میتوان به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است استناد نمود. «طبق آماری که در مرکز نگهداری اطفال بزهکار در وکرسون فرانسه در دست است از ۵۰۰ نفر طفل بزهکار بیش از ۳۰% روابط بسیار نامناسب عاطفی با مادر خود داشته و ۱۴% نیز مادر خود را فاقد ارزش مادری میدانستهاند. مطالعات آماری ایران در یک مورد حاکی است که از بین ۱۰۰ طفل بزهکار که در مرکز اصلاح و تربیت شهرستان سنندج در سال ۱۳۷۶ مورد مطالعه قرار گرفتهاند ۵۷% روابط خانوادگی را نامطلوب و غیر متعادل دانستهاند.»(نجفی توانا،۱۳۸۲: ۷۸)
بر اساس نظریه «کنترل» دورکیم که معتقد است ناهمنوایی و هنجارشکنی و کجروی افراد ریشه در عدم کنترل صحیح و کارای آنان دارد، به طوری که هرچه میزان کنترل اجتماعی بیشتر باشد و نظارتهای گوناگون از راه های رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم توسط والدین و جامعه وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود، نیز بیانگر همین مسئله است که آشفتگی کانون خانواده یکی از عوامل مهم سوق یافتن فرزندان به سوی انحرافات اجتماعی است. همچنین با توجه به پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه، سارق ان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بد رفتاری، بداخلاقی، بی تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانستهاند. (اسعدی تادوانی،۱۳۹۰) یک خانواده از هم پاشیده میتواند عامل تعیین کننده و نیرومندی در بروز رفتار نابهنجار کودک باشد؛ چرا که کودک ابتدا در خانه اجتماعی میشود و رفتارها، ارزشها و عقاید را از والدین خود فرا میگیرد. بروز هرگونه گسستگی و اغتشاش در محیط و روابط خانوادگی تأثیری منفی بر روی زندگی کودک خواهد داشت. (معظمی، ۱۳۸۹) «مطالعات جرمشناسان و جامعهشناسان و روانشناسان مؤید این امر است که یکی از علل مهم نابسامانی رفتار کودکان، خانواده مغشوش، از هم گسیخته و ناهماهنگ میباشد.»دکتر هویه[۴۵]فرانسوی ۸۰ الی ۹۰% بزهکاری کودکان را نتیجه طلاق و از هم پاشیدگی خانواده میداند. (نجفی توانا،۱۳۸۲: ۸۲)
در یک پژوهش، حدود ۶۸ درصد سارقان معتقدند که والدینشان در گرایش آنان به سرقت نقش داشتهاند. با توجه به همین پژوهش، عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم کنترل و نظارت بر فرزندان، مشکلات عاطفی ناشی از فوت یکی از والدین، بی تفاوتی والدین، بی سوادی آنان و… جملگی حکایت از عدم امکان و یا عدم کنترل و نظارت فرزندان توسط والدین داشته و از آن رو که ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در این پژوهش به میزان قابل توجهی کم بوده و والدین نسبت به فرزندان خویش بی توجه بودهاند، این گونه رفتارها موجب سرخوردگی فرزندان شده، زمینه ساز بروز مشکلات رفتاری برای آنان شده است. روی آوری به سرقت یکی از راه های برون رفت از نظر جوانان در این پژوهش تلقّی شده است. (اسعدی تادوانی،۱۳۹۰)
۲-۹-۳- عدم پای بندی خانوادهها به آموزه های دینی
مطالعات و تحقیقات نشان میدهد تا زمانی که اعضای جامعه پای بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمیآورند. در پژوهشی که توسط مرکز
ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال ۱۹۵۹ صورت گرفته است، ۷۲ درصد نوجوانان بزهکار، که به دلیل سرقت و دزدی توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمیگزاردند و ۵۳ درصد آنان در ماه رمضان روزه نمیگرفتند. به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است.
بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی میتواند ناشی از عدم پای بندی خانوادهها به آموزه های دینی باشد. اسعدی تادوانی (۱۳۹۰) در پژوهشی که در بیان علل و عوامل موثر در بزهکاری اطفال انجام داده است بیان نموده که کودکانی که مرتکب سرقت میشدهاند و خانواده آنها هیچ کدام پایبند به مسایل اخلاقی و دینی و مذهبی نبودهاند.
۲-۱۰- بزهکاری پدر و مادر و ارتباط آن
همان طور که میدانیم، پدر و مادر اولین و نزدیکترین کسانی هستند که مورد تقلید کودکان واقع شده و در عمل الگو و سرمشقی برای اطفال خود به شمار میروند. (صلاحی،۱۳۸۸: ۱۷۲) «والدین نقش تربیتی را به طرق متفاوت ایفا میکنند. کودک زمانی با هدایت مستقیم پدر و مادر با ارزشها، اصول آشنا میشود و زمانی به صورت غیر مستقیم، با الگو برداری و تقلید از شیوه رفتاری والدین، روحیه و شخصیت خود را شکل میبخشد. از لحاظ اصول تعلیم و تربیت در سالهای نوجوانی روش دوم کارآمد تر میباشد، مشروط بر آنکه والدین حداقل دارای آن چنان شیوه زندگی باشند که تقلید از آن، نتایج معکوس در شخصیت طفل نداشته باشد.»(نجفی توانا،۱۳۸۲: ۸۴)
پدر و مادر اوّلین و نزدیکترین کسانی هستند که مورد تقلید کودکان خود قرار میگیرند و در واقع سر مشقی برای فرزندان خود میشوند. حال اگر در مقابل چنین رفتار طبیعی و فطری کودک، عکسالعمل مناسب و حساب شده صورت نگیرد و پاسخهای بی ربط، ترساننده و گاهی توأم با خشونت و بددهنی به او داده شود، در واقع زمینه انحراف روحی و فکری در را در او به وجود خواهد آورد. (شامبیاتی،۱۳۸۸: ۲۱۰)
اعتقاد به توارث قدمتی به اندازه عمر انسان دارد. از دورانهای اولیه تاکنون بسیاری چنین میاندیشند که انسان وارث تمام ویژگیهای جسمی و اخلاقی اسلاف خود میباشد. معذالک، قدما در بیان چگونگی تأثیر توارث به علت فقدان اطلاعات علمی چندان توفیقی نداشتهاند. با پیشرفت علوم از جمله علم پزشکی به تدریج امکان مطالعه علمی این رابطه ایجاد گردید. (نجفی توانا،۱۳۸۹:۱۴۹) ژنتیک نوین ثابت کرده است که بعضی از نقیصهها و فسادهای والدین به طور قطعی و با یک نظم و قاعده تقریباً ریاضی به فرزندان منتقل میشود در این صورت جلوگیری از توسعه این نقیصهها و فسادها جایز به نظر میرسد. (کی نیا،۱۳۷۳: ۹۸) در رابطه با تأثیر وراثت و رفتار جنایی، اندیشمندان نظرات مختلفی بیان نمودهاند؛ گروهی معتقدند که وراثت اثر مستقیم داشته و باعث میشود فرد با چنان خصوصیات جسمانی و روانی و اخلاقی متولد شود که قدرت هماهنگی و انطباق با زندگی اجتماع را نداشته باشد. دسته دیگر بر این عقیدهاند که وراثت اثر غیر مستقیم داشته و با ایجاد زمینه های مختلف از جمله عدم تعادل جسمانی و روانی، ارتکاب جرم را تسهیل مینماید. (نجفی توانا،۱۳۸۹: ۱۴۹) محققی نشان داده است که از میان یک خانواده تبهکاران که رفتار جنائی آنان در طی چهار نسل شناخته شده بود، شش فرزند را جدا کردند که کمتر از ۷ سال داشتند هر شش تن مردانی محترم و از خدمت گزار ان جامعه شدند به علاوه دو نفر دیگر از همان خانواده جدا ساختند که بیش از ۷ سال داشتند ولی هر دو به گروه بزهکاران پیوستند. (کی نیا،۱۳۷۳: ۱۰۴)
لمبروزو و فری با قبول این نکته که تمایلات بزهکارانه نسل به نسل قابل انتقاد است، معتقد بودند که بزهکاران مادرزاد یا «جانیان بالفطره» به هیچ وجه من الوجوه اصلاح پذیر نبوده و مجازاتها، کوچکترین اثری بر شخصیت آنان ندارند؛ به همین جهت لمبروزو پیشنهاد میکند که اینان را از جامعه دور و به اماکنی خارج از اجتماع تبعید نمائیم. (نجفی توانا،۱۳۸۹: ۱۵۰)
یکی از مهمترین روشهایی که امروزه طرفداران ارثی بودن تبهکاری به آن تمسک جسته و نتایج حاصله از تحقیقات خود را به عنوان دلیل معرفی مینمایند، مطالعه و مقایسه چندین نسل یک خانواده منحرف و بزهکار با خانواده بهنجار و غیر بزهکار میباشد. (نجفی توانا،۱۳۸۹: ۱۵۲)
پیشینه قضایی و محکومیت پدر و یا مادر به علت ارتکاب جرائم مختلف و دیدن صحنه های تأثر انگیز دستگیری پدر و یا مادر و جلسات محاکمات و بالاخره ملاقات پشت میله های زندان، سبب اختلال عاطفی و روانی اطفال گشته و آنان را منحرف و به سوی ارتکاب جرائم سوق میدهد. (دانش،۱۳۷۶: ۲۳۹) اگرچه دانش اوژنیک بالنسبه نوخاسته است اما اشتغال ذهنی بشر نسبت به بهسازی نسل و نژاد، تاریخی کهن دارد:در میان اسپارتیان یونان باستان، عادت بر این جاری بود که نوزادان و کودکانی را که از شکل و پیکره نیکو و به هنجار محروم بودهاند از بین میبردند. افلاطون شاگرد سقراط، بنا بر توصیه استاد، برنامه ازدواج اوژونیک را تحقق بخشید. (کی نیا،۱۳۷۳: ۹۷)
«ساترلند جرم شناس برجسته امریکایی، در اثر معروف خود» اصول جرم شناسیخطر تعبیر و تفسیر نادرست را روشن کرده است. وی با بیانی ساده و بی پیرایه چنین گفت:در میان خانواده های امریکائی عادت بر این جاری است که گوشت را با یک کارد میبرند و با کمک یک چنگال آن را در دهان میگذارند و میخورند و این عادت از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته است اما آیا میتوان گفت که چنین رفتار یا عادت ارثی است؟ مسلماً نه! زیرا این رفتار ناشی از تأثیر محیطی است که کودکان در آن به سر میبرند و عادتی است که از پدران و مادران به فرزندان از بزرگتران به کوچکتران، انتقال یافته و به صورت یک عادت اجتماعی یا عرف درآمده است که گوشت را به کمک انگشتان خود نخورند. بر همین قیاس میتوان این مسئله را مطرح ساخت که آیا تبهکاری به علت ترکیب در ژنهای اسپرماتوزوئید که سلول تخم را باور کرده است طبق قانون ژنتیک پدید میآید یا بر اثر واگیری اجتماعی و تقلید از رفتار والدین و طرز تعلیم و تربیت غلط و سرمشق زشت و ناپسند آنان است. (کی نیا،۱۳۷۳: ۱۰۰) اعتیاد پدر و یا مادر یا هردو به الکل و مواد مخدر، منازعات و مشاجراتی که ناشی از اعتیاد بروز میکند و همچنین وضع غم انگیز و محیط اسفناک خانواده های قمار باز، اثرات وخیم در روحیه طفل باقی میگذارد. (دانش،۱۳۷۶: ۲۳۹)
اگر بزهکاری اکتسابی باشد و عوامل روانی و اجتماعی را در انتقال و بروز آن مؤثر بشناسیم میتوان به پیشگیری از وقوع جرائم امیدوار بود و با اطمینان خاطر و با برنامه صحیح و به کمک و نجات افرادی شتافت که در خانواده بزهکار پا به عرصه وجود گذاشتهاند و آنان را از مخاطرات احتمالی برکنار داشت. (کی نیا،۱۳۷۳: ۱۰۰) بزهکاری ثمره فاسد میراث بیولوژیک و تابع قوانین مندل نیست که بتوان از راه بررسی شجره نامه خانوادگی افراد به راز آن دست یافت زیرا با این روش نمیتوان تأثیر واکنش عوامل ژنتیک را از تأثیر عوامل و وقایع اجتماعی تفکیک نمود. (کی نیا،۱۳۷۳: ۱۰۵)
حاصل اعتیاد والدین، آسیب رسیدن به پیوندهای عاطفی والدین، سستی پیوندهای خانوادگی، اخلال در نظم عمومی خانواده، تقلیل احساس مسئولیت نسبت به سایر اعضای خانواده و عدم انجام تکالیف فردی و جمعی، صرف درآمد خانواده برای تحصیل مواد مخدر و مسکر و در نتیجه تضعیف توان مالی خانواده جهت تأمین نیازهای ضروری، بروز تشنج بین والدین و از هم گسیختگی خانواده و بسیاری نتایج منفی دیگر خواهد بود. (نجفی توانا،۱۳۸۲: ۸۴)
درباره تأثیر محیط خانوادگی در بزهکاری اطفال، یکی از جرمشناسان معاصر بنام رنه رستن[۴۶] چنین مینویسد، «اثرات ناشی از شرایط نامطلوب خانوادگی بر روی اعضای هر خانواده، امری مسلم و غیر قابل انکار است و آمار جرایم مختلف نشان میدهد که سه چهارم بزهکاران خردسال در یک خانواده نامتعادل یا منحط رشد کرده و پرورش یافتهاند. (صلاحی،۱۳۸۸: ۱۷۷) اعتیاد تمام یا بعضی از افراد خانواده به مواد مخدر و الکل میتواند به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در رفتار اطفال و نوجوانان تأثیر پذیر باشد. اساساً به لحاظ آمیزش و علائقی که بین اعضاء خانواده وجود دارد، خواه و ناخواه چنانچه برخی از آنها دارای آلودگی هائی باشند به طور نسبی در سایرین نیز اثر گذاشته و احتمالاً باعث آلودگی آنها نیز خواهد شد. (شامبیاتی،۱۳۸۸: ۲۰۶)»
کودکان و نوجوانانی که ناخواسته در مسائل ناشی از اعتیاد پدر یا مادر خود در خانواده درگیر میشوند، در معرض ارتکاب جرائم مختلف هستند و سرنوشتی چون گرفتار آمدن در رده کودکان و نوجوانان نابهنجار یا بزهکار در انتظار آنهاست. (شامبیاتی،۱۳۸۸، ص ۲۰۷) «زندانی و دربند شدن والدین به خصوص مادر که کانون مهر و شرافت و پاکدامنی طفل است علاوه بر این که باعث جدائی طفل از مادر میگردد بلکه باعث ایجاد عوارض نابهنجاری خواهد گردید. (شامبیاتی،۱۳۸۸: ۲۰۸)»
پدر و مادر الکلی حوصله رسیدگی به وضع کودک و تربیت او را نداشته و در نتیجه مستی، محیط خانوادگی دائماً متشنج میگردد. مشاهده حالت اسفناک و تأثرآور مستی پدر و یا مادر اثرات ناگواری بر روحیه طفل باقی میگذارد. (شامبیاتی،۱۳۸۸: ۲۰۹)
فصل سوم:
۳-مواد و روش کار
۳-۱- مقدمه
روششناسی پژوهش یکی از مهمترین مراحل هر پژوهشی به شمار میرود؛ چرا که در این مرحله، ماهیت پژوهش، چگونگی مراحل انجام کار، نوع ابزارهای مورد استفاده، همچنین چگونگی جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها مورد بررسی قرار میگیرد. به عبارت دیگر، این بخش از پژوهش به عنوان سندی درجه اعتبار آن را به نمایش میگذارد. در این راستا، در تحقیق حاضر نیز تلاش گردید تا با استفاده از اصول تحقیق علمی، روش و ابزار اندازهگیری مناسبی برای مطالعه انتخاب شود. «از آنجا که تحقیق فرایندی علمی و روش منظم و منطقی برای حل مسائل و مشکلات میباشد، پژوهشگر پس از تعیین مسئله و فرضیههای آن باید تعیین کند که چه افرادی را مورد مطالعه قرار میدهد، چه روشی را برای اجرای تحقیق انتخاب میکند، برای جمعآوری اطلاعات از چه وسیلهای اندازهگیری استفاده میکند و مؤثرترین راه تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده را تعیین نماید.» (سلیمی، ۱۳۷۶، ص ۱۶) در این فصل ابتدا روش پژوهش، جامعه آماری، روش نمونهگیری، و حجم نمونه توضیح داده میشود. روش گردآوری اطلاعات و معرفی ابزار اندازهگیری و تعیین روایی و پایایی آنها، بخش بعدی این فصل را تشکیل میدهد. در پایان، روشهای جمعآوری اطلاعات، محدودیتهای تحقیق، شیوههای تجزیه و تحلیل دادهها و در پایان جمع بندی فصل معرفی خواهد شد.
۳-۲- روش پژوهش
این پژوهش از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شده است. تحقیق در اساسیترین شکل آن، شامل توصیف پدیدههای طبیعی یا پدیدههای بشر ساخته میباشد. تحقیق توصیفی نوعی تحقیق کمی است که شامل توصیف دقیق پدیدههای تربیتی است (گال[۴۷]، ۱۳۸۶: ۶۴۴) و این پژوهش از آن روی توصیفی خوانده میشود که سعی بر آن دارد تا ارتباط بین متغیرها را توصیف کند. در بعضی از پژوهشها ما با دو نوع از توزیع سرو کار داریم و علاقهمندیم که رابطه آن دو مورد را مورد پژوهش قرار دهیم. یا به عبارت دیگر مواقعی و جود دارد که هدف پژوهش عبارت از تعیین رابطه یا همبستگی بین دو متغیر است. که به آن روش همبستگی میگویند (دلاور،۱۳۸۰: ۲۳۱). این پژوهش از آن روی همبستگی خوانده میشود که سعی بر آن دارد تا ارتباط بین علل و عوامل گرایش به قاچاق مواد مخدر را مورد بررسی قرار دهد.
۳-۳- جامعه آماری
جامعه آماری عبارت است از کلیه افرادی که عمل تعمیمپذیری در مورد آنها صورت میگیرد (دلاور، ۱۳۸۰: ۴). جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زندانیان شهر شیراز می باشد میباشند. جامعه پژوهش شامل موارد مندرج در جدول (۳- ۱) است.
جدول ۳-۱ تعداد زندانیان شهر شیراز
زندانی | تعداد |
مرد | ۲۹۷۰ |
زن | ۸۳۶ |
مجموع | ۳۸۰۶ |
۳-۴- روش نمونهگیری
نمونه عبارت است از مجموعهای از جمعیتی که پژوهشگر مایل است نتایج را بدانها تعمیم دهد (خوینژاد، ۱۳۸۰: ۳۱۱). سوالی که در جریان تحقیق پیش میآید این است که محقق چه تعداد از افراد جامعه مورد مطالعه را میتواند به عنوان نمونه تعیین کند، یا به عبارتی حجم و تعداد افراد نمونه چند نفر باید باشد تا محقق بتواند با اطمینان خاطر نتایج حاصل و شاخصهای محاسبه شده را به جامعه مورد مطالعه تعمیم دهد (حافظ نیا، ۱۳۷۷: ۱۱۴). برای نمونهگیری در این پژوهش از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شده است.
۳-۵- تعیین حجم نمونه
برای تعیین حجم نمونه پس از اجرای مقدماتی پرسشنامه و محاسبه واریانس جامعه، با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران (دلاور، ۱۳۸۰: ۷۴)، تعداد ۲۲۰ نفر زندانی قاچاق مواد مخدر به عنوان نمونه آماری پژوهش برآورد گردید.
۳-۶- حجم نمونه
= nحجم نمونه: ۱۵۸
n
سطح اطمینان: ۹۶/۱=
واریانس نمونه: ۰۳۷/۰=
دقت احتمالی مطلوب: ۰۳/۰=
جدول ۳-۲ حجم نمونه توزیع فراوانی و درصد بر اساس گروه و جنسیت
گروه | جنسیت | حجم نمونه | درصد |
زندانیان قاچاق مواد مخدر | مرد | ۱۰۸ | ۳۵/۶۸ |
زن | ۵۰ | ۶۵/۳۱ | |
مجموع | * | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
۳-۷- روش گردآوری اطلاعات
در این پژوهش برای جمعآوری اطلاعات مربوط به پاسخگویی به سؤالها، به طور عمده از روش میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و همچنین از طریق مطالعه کتابها، مقالات، مجلات و بانکهای اطلاعاتی اینترنتی سؤالها تدوین و پیشینه و مبنای نظری پژوهش، گردآوری شده است.
۳-۸- ابزار گرد آوری اطلاعات
ابزارهای گردآوری دادهها وسایلی هستند که محقق به وسیله آنها قادر است اطلاعات مورد نیاز خود را جمعآوری، ثبت و تحلیل نماید. یکی از شیوههای رایج و مستقیم برای کسب دادهها، در تحقیقات توصیفی پرسشنامه میباشد، از آنجایی که برای این پژوهش پرسشنامه استاندارد شدهای وجود نداشت، لذا پژوهشگر از پرسشنامه محقق ساخته استفاده نموده است. برای ساختن این پرسشنامه از مبانی نظری پژوهش کمک گرفته شده است. نمونهای از پرسشنامه در (پیوست) آورده شده است. ابزار گرد آوری در تحقیق میدانی از طریق تنظیم پرسشنامه مبتنی بر مصاحبه با صاحب نظران و متخصصین امر مثل؛ قضات و پرسنل زندان و مددکاران اجتماعی بوده است. در این رابطه با یکی از قضات دادگاه قاچاق مواد مخدر مصاحبه شد و به پرونده های موجود در دادگستری مربوط به زندانیان قاچاق مواد مخدر که محکومیت قطعی داشتند توسط محقق مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۹- روایی پرسش نامه
«اعتبار (روایی) پژوهش بدین معناست که معرفهای پژوهش همان مفهومی را میسنجند که میخواهیم آن را اندازهگیری کنیم.»(دواس[۴۸]،۱۳۸۴، ص ۶۳) به عبارت دیگر «روایی آزمون توانایی ابزار مورد نظر در اندازهگیری صفتی است که آزمون برای اندازهگیری آن ساخته شده است.»(مؤمنی،۱۳۸۶، ص ۲۰۶) روایی مورد استفاده در این تحقیق روایی صوری میباشد. به عبارت دیگر در طراحی سؤالات پرسشنامه، جهت سنجش متغیرها، از نظر کارشناسان و اساتید محترم مشاور و راهنما استفاده شده است. به همین جهت برای سنجش روایی پرسشنامه، ابتدا پرسشنامه مقدماتی تهیه و تدوین شد و سپس در اختیار استادان محترم راهنما و مشاور قرار گرفت؛ و در نهایت پس از اصلاح پرسشنامه با توجه به نظرات استادان راهنما و مشاور، فرم نهایی پرسشنامه در ۱۸ سؤال تدوین و مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۱۰- پایائی[۴۹] پرسشنامه محققساخته
مقصود از پایایی یک وسیله اندازهگیری آن است که اگر خصیصه مورد سنجش را با همان وسیله تحت شرایط مشابه اندازه بگیرم نتایج حاصل تا چه حد مشابه، دقیق و قابل اعتماد است. «یک وسیله معتبر دارای ویژگی تکرارپذیر و باز پدیدآیی میباشد» (هومن، ۱۳۷۱: ۵۲). به عبارت دیگر، منظور از پایایی آزمون، خطای اندازهگیری در نمرههای حاصل از آزمون است. این خطای اندازهگیری، مستلزم محاسبه ضریب پایایی است که دامنه آن از صفر تا ۱ تغییر میکند. عدد ۱ دلالت بر پایایی و عدد صفر ناظر بر فقدان پایایی نمرههای آزمون میباشد (گال و همکاران، ۱۳۸۶: ۴۲۳). برای تعیین پایایی، روشهای مختلفی وجود دارد. در این پژوهش برای مشخص نمودن پایای پرسشنامهها از ضریب آلفای کرونباخ[۵۰] استفاده گردیده است. پرسشنامه تدوین شده بین ۳۰ نفر از اعضای جامعه توزیع و جمعآوری گردید. سپس برای آلفای کرونباخ پرسشنامه از طریق نرمافراز SPSS 16 ابتدا آلفای کلی پرسشنامهها و سپس آلفای تکتک آیتمها محاسبه شد. آلفای کلی پرسشنامه ۸۸/۰ بدست آمد و آلفای مؤلفههای (عوامل جغرافیایی، عوامل فرهنگی و خانوادگی، عوامل اجتماعی و عوامل اقتصادی) پرسشنامه به ترتیب ۸۸/۰، ۸۷/۰، ۸۸/۰، ۸۲/۰ و ۸۸/۰ بدست آمد.
۳-۱۱- فرایند جمع آوری اطلاعات
محقق برای شروع فعالیتهای اجرایی پایاننامه، با معرفی استاد راهنما و تأیید مدیر گروه مربوطه از معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی کهکیلویه بویراحمد معرفینامه ای دریافت نمود. با توجه به اینکه جامعه آماری پژوهش زندانیان قاچاق مواد مخدر بودند که در زندانهای نگهداری میشدند، معرفینامه ارائه شده در حقیقت مجوز فعالیت برای انجام پژوهش در این سازمان بود. سپس پژوهشگر با مراجعه به سازمان اداره زندانهای شیراز مجوز اجرای پژوهش را دریافت نمود.
جهت اجرای پژوهش محقق ضمن بیان اهمیت کار، خواستار مصاحبه حضوری با تک تک مخاطبین جامعه آماری بود که این امر مورد پذیرش مسئولین محترم زندانها قرار نگرفت. بنابراین تنها راه جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه بود. به همین خاطر پرسش نامههایی که توسط محقق تهیه گردیده بود در اختیار مسئولین امر قرار گرفت که بعد از اجرای آن و پاسخ گویی توسط افراد جامعه آماری به محقق برگردانده شد. با توجه با اینکه محتمل بود تعدادی از پرسشنامهها برگشت داده نشود، پژوهشگر ۱۷۰ پرسشنامه در بین جامعه آماری توزیع نمود که در پایان ۱۶۵ پرسشنامه برگشت داده شد، از این تعداد ۵ پرسش نامه به طور کامل به آن پاسخ داده نشده بود که مخدوش تلقی گردید و کنار گذاشته شد. در نهایت تجزیه و تحلیل بر روی ۱۶۰ پرسشنامه صورت گرفت. علاوه براین برای صحت و تکمیل دادهها محقق به یک شعبه از دادگاه های عمومی جزایی که به جرایم قاچاق مواد مخدر رسیدگی میکردند مراجعه نمود و با قاضی محترم این شعبه پیرامون موضوع پژوهش از طریق سؤال و جواب و یادداشت نمودن مطالب و اظهار نظرها، مصاحبه نمود. سپس مطالبی که از طریق مصاحبه یادداشت گردیده بودید با تغییرات جزیی توسط محقق در پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت.
۳-۱۲- موانع و محدودیت تحقیق
«روشهای تحقیق جرم شناسی گرچه مفیدند امّا، به علّت وجود برخی شرایط نمیتوانند نتایج کاملاً درستی به همراه داشته باشند. چرا که جرم شناسی همانند تمام علوم اجتماعی نمیتواند مدعی اثبات یک فرضیه باشد؛ بزه و بزهکاری دو پدیده انسانی و تأثیر پذیر از شرایط فردی و اجتماعی و دائماً در حال تغییر بوده و امکان پیش بینی حوادث یا ارائه نظر به طور دقیق وجود ندارد.»(نجفی توانا،۱۳۸۹، ص ۹۸) بنابراین در این پژوهش نمیتوان مدعی نتیجه مطلق و قطعی شد.
از موانع پژوهش میتوان از نبود آمار دقیق و ثبت شده ای در مورد جرایم قاچاق مواد مخدر ذکر نمود. موانع دیگر عدم امکان مصاحبه حضوری با افراد جامعه آماری بود که در این مورد سازمانهای مربوطه بنا بر دلایلی از مصاحبه حضوری محقق با مددجویان خودداری نمودند. که این امر میتوانست در تکمیل پرسشنامه و جلوگیری از سوگیری های بی مورد جلوگیری نماید و محقق را در ارزیابی و تحلیل دادهها و تسلط بیشتر بر موضوع یاری نماید. یکی از موانع یا در واقع کاستیهای کار رسیدگی به جرایم قاچاق مواد مخدر عدم ذکر اطلاعات دقیق در مورد این افراد در پرونده های مورد رسیدگی در دادگاه قاچاق مواد مخدر میباشد. چند پرونده که در بایگانی دفتر این شعبهها موجود بود توسط محقق مورد مطالعه قرار گرفت ولی متأسفانه اطلاعات جامعی مانند میزان تحصیلات، شخصیت بزهکار، میزان سواد والدین، میزان درآمد، محیط زندگی و… وجود نداشت. البته در مورد مطالعه پرونده که این وسیله از منابع مهم و مطمئن و در عین حال مشکل جمع آوری این پژوهش بود متأسفانه همکاریهای لازم از طرف مسئولین مربوطه انجام نگرفت و محقق با بی مهری این مسئولین محترم قرار گرفت. به همین خاطر محقق بیشتر تمرکز خود را بر روی پرسش نامههایی که توسط جامعه آماری پاسخ داده شده بود، نمود.
محدودیت دیگر این پژوهش از نظر زمانی است؛ چرا که یک تحقیق مقطعی است و واقعیت را در یک برهه از زمان یعنی سال ۱۳۹۲ بررسی میکند و قابل تسری به زمانهای دیگر نیست.
این پژوهش در استان فارس شهر شیراز صورت گرفته و از تعمیم نتایج آن به شهرهای دیگر باید احتیاط نمود. این پژوهش محدود به پرسش نامه محقق ساخته میباشد. زیرا پرسش نامه استانداردی در این زمینه یافت نشد.
۳-۱۳- روش تجزیه و تحلیل دادهها
بعد از جمع آوری پرسش نامه و گرد آوری داده های حاصل از آن از طریق علم آمار به تحلیل آنها پرداخته شد. آمار علمی است که به جمع آوری، طبقه بندی، توصیف و تحیل دادهها میپردازد و یکی از مهمترین ابزارهای پردازش دادها و تصمیم گیری است. «با استفاده از آمار بزهکاری میتوان جریان کلی و تغییرات و تأثیرات شرایط شخصی-نژاد، سن، به ویژه جنس-و شرایط جغرافیایی و اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را سنجید.»(نجفی توانا،۱۳۸۹: ۹۵)
پردازش دادهها در پژوهشهای اجتماعی معمولاً در دو سطح انجام میگیرد. این دو سطح عبارتند از:
الف- توصیف دادهها (آمار توصیفی) ب- تجزیه و تحلیل دادهها (آمار استنباطی).
آمار توصیفی: «آماری است که الگوی پاسخهای افراد نمونه را تلخیص میکند.» (دواس، ۱۳۸۴: ۱۳۷). در واقع آمار توصیفی به جمع آوری، خلاصه کردن، نمایش و پردازش دادهها میپردازد بی آنکه به هر گونه نتیجه گیری در ورای آن اطلاعات مبادرت ورزد (بیکر،۱۳۸۷).
ب- آمار استنباطی : اطلاعات به دست آمده از آمار توصیفی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و بر اساس تحلیلهای انجام شده، نتیجه گیری و استنباط به عمل میآید و این نتیجه گیری به کل جامعه تعمیم داده میشود. (بیکر،۱۳۸۷) در این پژوهش تجزیه و تحلیل دادهها در دو مرحله توصیفی و استنباطی بررسی میشود. در تحلیل توصیفی دادههای حاصل از ابزار پژوهش (پرسشنامه)، پس از ارائه فراوانی پاسخهای حاصله با بهرهگیری از ارزشهای عددی اعطاء شده به فراوانیها، میانگین پاسخهای حاصل محاسبه شد و از آمارههای توصیفی متناسب همچون نسبت، درصد، طبقه بندی، ارایه جدول و نمودار استفاده شد. در سطح آمار استنباطی نظر به اینکه استفاده از آزمون پارامتریک مستلزم اطمینان از نرمال بودن توزیع دادهها بوده ابتدا آزمون کالموگرف- اسمیرنف اجرا و پس از آن برای تجزیه تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون خطی، آزمون تحلیل واریانس یک متغیره (آنوا) استفاده شد. این کارها از طریق نرم افزار spss 16 محاسبه گردید.
۳-۱۴- جمعبندی فصل
تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و برای اجرای آن از روش توصیفی همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، ۴۹۶۵۴ نفر دانشآموز بودند که با محاسبه واریانس جامعه تعداد ۱۵۸ نفر از طریق فرمول حجم نمونه کوکران به عنوان نمونه آماری پژوهش برآورد و از طریق روش نمونهگیری متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامه (که توسط زندانیان قاچاق مواد مخدر تکمیل میگردید) با ۲۵ سؤال بسته پاسخ بود. روایی آنها نیز توسط کارشناسان و متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و اعتبار پرسشنامه بر اساس ضریب آلفایکرونباخ، ۸۸/۰ برآورد گردید.
فصل چهارم
۴-نتایج
۴-۱- مقدمه
در این فصل دادههای جمع آوری شده با توجه به فرضیههای پژوهش مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرند، اما قبل از شروع به بررسی فرضیههای پژوهش وضعیت دموگرافی و مشخصات فردی مورد بررسی قرار گرفته و توصیف میشود. در این بخش در واقع دادههای جمع آوری شده مربوط به پرسشهای ابتدای پرسشنامه مورد بررسی قرار میگیرد. سپس نتایج مربوط به هر یک از چهار فرضیه پژوهش و برخی دیگر از نتایج فرعی آن همراه با یکسری جدول و نمودار که خلاصهای از نتایج را در اختیار خواننده گزارش قرار میدهد آورده میشود.
۴-۲- آمار توصیفی
در این قسمت وضعیت جمعیتشناختی، طی جدولهای (۴-۱) تا (۴-۳) و نمودارهای (۴-۱) تا (۴-۳)، ارائه شده است.
جنس
جدول ۴-۱ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب جنس
جنسیت | حجم نمونه | درصد |
مرد | ۱۰۸ | ۳۵/۶۸ |
زن | ۵۰ | ۶۵/۳۱ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
نتایج جدول نشان میدهد ۳۵/۶۸ درصد از پاسخگویان مرد و ۶۵/۳۱ درصد زن میباشند.
شکل ۴-۱ توزیع پاسخگویان بر حسب جنس
سن:
جدول ۴-۲ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب سن
سن | حجم نمونه | درصد |
۱۸-۱۵ | ۳۰ | ۹۸/۱۸ |
۲۵-۱۹ | ۲۴ | ۱۸/۱۵ |
۳۵-۲۶ | ۵۴ | ۱۷/۳۴ |
۴۵-۳۵ | ۳۸ | ۰۵/۲۴ |
بالاتر از ۴۵ سال | ۱۲ | ۵۹/۷ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
بر اساس نتایج جدول ۴-۲ بیشترین فراوانی مربوط به سن ۳۵-۲۶ با ۱۷/۳۴ درصد و کمترین فراوانی مربوط به سن بالاتر از ۴۵ سال با ۵۹/۷ درصد میباشد.
شکل ۴-۲ توزیع پاسخگویان بر حسب سن
میزان تحصیلات
جدول ۴-۳ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب تحصیلات
تحصیلات | حجم نمونه | درصد |
بی سواد | ۸ | ۰۶/۵ |
ابتدایی | ۲۶ | ۴۵/۱۶ |
سیکل | ۴۲ | ۵۸/۲۶ |
دیپلم | ۴۴ | ۸۴/۲۷ |
فوق دیپلم | ۱۸ | ۳۹/۱۱ |
لیسانس | ۲۰ | ۶۸/۱۲ |
بالاتر از لیسانس | ۰ | ۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
بر اساس نتایج جدول ۴-۳ بیشترین فراوانی مربوط به تحصیلات دیپلم با ۸۴/۲۷ درصد و کمترین فراوانی مربوط به تحصیلات بالاتر از لیسانس با ۰ درصد میباشد.
شکل ۴-۳ توزیع پاسخگویان بر حسب تحصیلات
میزان تحصیلات پدر
جدول ۴-۴ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب تحصیلات پدر
تحصیلات پدر | حجم نمونه | درصد |
بی سواد | ۵۳ | ۵۴/۳۳ |
ابتدایی | ۳۵ | ۱۵/۲۲ |
سیکل | ۳۳ | ۸۹/۲۰ |
دیپلم | ۲۷ | ۰۹/۱۷ |
فوق دیپلم | ۶ | ۷۹/۳ |
لیسانس | ۴ | ۵۴/۲ |
بالاتر از لیسانس | ۰ | ۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
بر اساس نتایج جدول ۴-۴ بیشترین فراوانی مربوط به فرزندان پدر بی سواد با ۵۴/۳۳ درصد و کمترین فراوانی مربوط به میزان تحصیلات پدر بالاتر از لیسانس با ۰ درصد میباشد.
شکل ۴-۴ توزیع پاسخگویان بر حسب تحصیلات پدر
میزان تحصیلات مادر
جدول ۴-۵ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب تحصیلات مادر
تحصیلات مادر | حجم نمونه | درصد |
بی سواد | ۶۱ | ۶۰/۳۸ |
ابتدایی | ۳۶ | ۷۸/۲۲ |
سیکل | ۳۹ | ۶۹/۲۴ |
دیپلم | ۱۴ | ۸۷/۸ |
فوق دیپلم | ۶ | ۷۹/۳ |
لیسانس | ۲ | ۲۷/۱ |
بالاتر از لیسانس | ۰ | ۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
بر اساس نتایج جدول ۴-۵ بیشترین فراوانی مربوط به فرزندان مادر بی سواد با ۶۰/۳۸ درصد و کمترین فراوانی مربوط به میزان تحصیلات پدر بالاتر از لیسانس با ۰ درصد میباشد.
شکل ۴-۵ توزیع پاسخگویان بر حسب تحصیلات پدر
بزهکاری پدر
جدول ۴-۶ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب بزهکاری پدر
بزهکاری پدر | حجم نمونه | درصد |
بلی | ۱۴۲ | ۸۷/۸۹ |
خیر | ۱۶ | ۱۳/۱۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
نتایج جدول نشان میدهد ۸۷/۸۹ درصد از پاسخگویان پدرانشان بزهکار بوده و ۱۳/۱۰ درصد پدرانشان بزهکار نبودهاند.
شکل ۴-۶ توزیع پاسخگویان بر حسب بزهکاری پدر
بزهکاری مادر
جدول ۴-۷ توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان بر حسب بزهکاری مادر
بزهکاری مادر | حجم نمونه | درصد |
بلی | ۳۱ | ۶۲/۱۹ |
خیر | ۱۲۷ | ۳۸/۸۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
نتایج جدول نشان میدهد ۶۲/۱۹ درصد از پاسخگویان مادری بزهکار داشته و ۳۸/۸۰ درصد مادرانشان بزهکار نبودهاند.
شکل ۴-۷ توزیع پاسخگویان بر حسب بزهکاری مادر
استنباطی
در این پژوهش در کنار بررسی فرضیههای اصلی، سؤالهایی که به نظر میآمد مفید واقع شوند نیز استخراج گردیده است. که در زیر به بررسی سؤالات پژوهش میپردازیم:
۴-۳- سؤالهای پژوهش
آیا بین تحصیلات قاچاقچیان مواد مخدر و ارتکاب به قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
با توجه به اطلاعات در جدول زیر مشخص میگردد که بین ارتکاب به قاچاق مواد مخدر و تحصیلات مرتکبین به این جرم رابطه معکوس وجود دارد.
جدول ۴-۸ بین تحصیلات قاچاقچیان مواد مخدر و ارتکاب به قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
تحصیلات | حجم نمونه | درصد |
بی سواد | ۸ | ۰۶/۵ |
ابتدایی | ۲۶ | ۴۵/۱۶ |
سیکل | ۴۲ | ۵۸/۲۶ |
دیپلم | ۴۴ | ۸۴/۲۷ |
فوق دیپلم | ۱۸ | ۳۹/۱۱ |
لیسانس | ۲۰ | ۶۸/۱۲ |
بالاتر از لیسانس | ۰ | ۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
اطلاعات جدول ۴-۸ نشان میدهد که اغلب مجرمان قاچاق مواد مخدر دارای مدرک تحصیلی دیپلم و زیر دیپلم میباشد بر اساس این اطلاعات ۰۶/۵ بیسواد، ۴۵/۱۶ درصد دارای مدرک ابتدایی،۵۸/۲۶ درصد دارای مدرک سیکل، ۸۴/۲۷ درصد دارای مدرک دیپلم، ۳۹/۱۱ درصد دارای مدرک فوق دیپلم، ۶۸/۱۲ درصد دارای مدرک لیسانس میباشد. بنابراین با توجه به اطلاعات به دست آمده بین تحصیلات و ارتکاب به جرم قاچاق مواد مخدر رابطه معکوس وجود دارد. یعنی هر چه میزان تحصیلات افراد در سطح بالاتر از دیپلم و لیسانس باشد میزان ارتکاب به جرم قاچاق مواد مخدر کاهش مییابد و هر چه میزان تحصیلات در سطح دیپلم و زیر دیپلم باشد میزان ارتکاب به جرم قاچاق مواد مخدر افزایش مییابد.
آیا بین بزهکاری پدر و مادر با ارتکاب به قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
با توجه به اطلاعات در جدول زیر مشخص میگردد که بین ارتکاب به قاچاق مواد مخدر و بزهکاری پدر رابطه وجود دارد. اما بین ارتکاب به قاچاق مواد مخدر و بزهکاری مادر رابطه وجود ندارد.
جدول ۴-۹ بین بزهکاری پدر و مادر با ارتکاب به قاچاق مواد مخدر رابطه وجود دارد؟
بزهکاری پدر | حجم نمونه | درصد |
بلی | ۱۴۲ | ۸۷/۸۹ |
خیر | ۱۶ | ۱۳/۱۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
بزهکاری مادر | حجم نمونه | درصد |
بلی | ۳۱ | ۶۲/۱۹ |
خیر | ۱۲۷ | ۳۸/۸۰ |
مجموع | ۱۵۸ | ۱۰۰ |
اطلاعات جدول ۴-۹ نشان میدهد که اغلب مجرمان قاچاق مواد مخدر دارای پدری بزهکار میباشند بر اساس این اطلاعات ۸۷/۸۹ درصد از مجرمان قاچاق مواد مخدر پدرانشان بزهکار بودهاند و ۱۳/۱۰ درصد سابقه بزهکاری نداشتهاند. این اطلاعات بیانگر آن است که رفتار پدر خانواده در بزهکاری فرزندان تأثیر گذار است. اما بزهکار بودن یا نبودن مادران تأثیری بر بزهکاری (قاچاق مواد مخدر) فرزندان نداشته است.
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |