تعریف تعهد سازمانی
در فرهنگ لغت آکسفورد[1] (1969) تعهد الزامیاست که آزادی عمل را محدود میکند. (فرهنگی و حسین زاده، 1384)
عریضی(1385) بیان میدارد، برخی دیدگاهها شدت دل بستگی به سازمان و برخی دیگر هماهنگی میان اهداف شخصی و سازمانی با ارزشها را تعهد سازمانی میدانند(عریضی سامانی و همکاران، 1388، ص 73)
تعهد سازمانی به درجه یا میزانی اطلاق میشود که شخص سازمانش را معرف خود میداند، و از اینکه عضو آن سازمان باشد افتخار میکند (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، 1387، ص 106)
تعهد سازمانی عبارت است از حالتی که فرد سازمانی را که در آن شاغل است معرف خود میداند. مثلاً وقتی از فردی سوال میشود که شغل شما چیست؟ و او در پاسخ میگوید من در شرکت نفت کار میکنم، نشانگر تعهد سازمانی اوست، چون که ما نپرسیدیم کجا کار میکنی، اما چون او سازمانش را مهم تر از شغل خود میداند، خود را با نام سازمان معرفی نموده است. حال شاید شغل او راننده یا نگهبان در شرکت نفت بوده است (گرجی، 1386، ص 42)
استرون(1376) اظهار میدارد، تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان (نه شغل) است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، 1387، ص 32)
تعهد عبارت است از احساس هویت و وابستگی فرد به سازمان. پایبندی یعنی اشتیاق بیشتر فرد به عنوان یک”همکار” برای پاسخگویی به خواستههایی که از شغل او دارند (مورهد و گریفین، 1375، ص 81)
تعهد به عنوان تمایل به انجام فعالیتهای مستمر براساس تشخیص و درک فرد نسبت به هزینههای ناشی از ترک سازمان تعریف میگردد. بر این اساس، هرقدر که فرد تصور کند در صورت ترک خدمت هزینههای زیادی متوجه اوخواهد شد، تمایل به ماندن در سازمان و احساس تعهد، در او بیشتر خواهد شد (باقری و تولائی، 1389، صص 76-77)
یکی از معمولی ترین شیوههای برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر میگیرند.بر اساس این روش، فردی که به شدت به سازمان خود متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت فعال دارد، با آن در میآمیزد و از عضویت در سازمان خود لذت میبرد (موغلی و همکاران 1388، ص 123)
یکی از متغیرهایی که میتواند در تحقق اهداف سازمان نقش اساسیایفا کند تعهد سازمانی است. تعهد سازمانی را میتوان بطور ساده اعتقاد به ارزشها و اهداف سازمان، احساس وفاداری به سازمان، الزام اخلاقی، تمایل قلبی و احساس نیاز به ماندن در سازمان تعریف کرد (مدنی و زاهدی، 1384، ص 4)
بکر[2](1992)، تعهد عبارتست از پیوستن به سازمان و انجام شغل بر حسب اجزا زیر:
- اطلاعات و پیروی [3] یا سازگاری و همنوایی با سازمان از طریق مکانیزبمهای پاداش و تنبیه.
- احساس هویت و شناسایی [4] یا تمایل به تعلق خاطر و وابستگی و….
- درونی کردن[5] یا تجانس ارزشهای فرد با اهداف و ارزشهای سازمان (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، 1387،ص 105)
سالانسیک[6] تعهد را حالتی میداند که در آن «فرد با اعمال خویش و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد که به فعالیتهایش تداوم بخشد و مشارکت خود را در انجام دادن آنها حفظ کند، یعنی تعهد زمانی واقعیت مییابد که فرد نسبت به رفتار و اقدامات خود احساس مسئولیت و وابستگی کند»(مدنی و زاهدی، 1384، ص 5)
چاتمن و اریلی[7](1986) «تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دوری از ارزشهای ابزاری آن (وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگر) تعریف میکنند» (رهنمای رود پشتی و محمودزاده، 1387، ص 32)
کانتر[8] تعهد را تمایل افراد به در اختیار گذاشتن انرژی و وفاداری خویش به نظام اجتماعی میداند. سالانسیک تعهد را عبارت از پیوند دادن فرد به عوامل و اقدامات فردی وی میداند، یعنی تعهد زمانی واقعیت پیدا میکند که فرد نسبت به رفتار و اقدامات خود احساس مسئولیت و وابستگی نماید (باقری و تولائی، 1389، صص 74-75)
ماودی و همکاران[9] (1982)، تعهد سازمانی را با دید رفتاری و نگرشی بررسی نمودهاند. در این دید، نگرشها، که به نظر میرسند راهانداز تکامل اخلاقی هستند، شامل هویت سازمانی، میزان تعامل در کل سازمان، توجه عاطفی گرم نسبت به سازمان یا وفاداری به آن میباشند و رفتارها شامل اشتیاق به تلاش بیشتر در سازمان، تمایل و شوق به باقیماندن در سازمان هستند (ناظم و قائد محمدی، 1387، ص 12)
گراسکی[10] (1966) ماهیت رابطه ی فرد با سازمان خود را به صورت یک تعهد سازمانی عام تعریف میکند.
هال و همکاران[11] (1970) تعهد را فرایندی میدانند که از طریق آن، اهداف سازمانی و عضو سازمانی تا حدود زیادی در هم ادغام میشوند (انصاری و همکاران، 1389، ص 38)
واینر[12] (1982) تعهد سازمانی را به عنوان یک اعتقاد و باور در رابطه با مسئولیت فرد در قبال سازمان تعریف میکند. وی تعهد سازمانی را مجموع فشارهای هنجاری درونی شده برای انجام فعالیتها، به طریقی که اهداف و منافع سازمان حاصل شود، تعریف میکند(حضوری، 1381، ص 23).
[1] Oxford English Dictionary
[2] Becker
[3] Compliance
[4] Identification
[5] Internalization
[6] Salancik
[7] Chatman and O’Reilly
[8] Kanter
[9] Mowday et al
[10] Grusky
[11] Hall & et al
[12] Wiener