رهبری خدمتگزار
2-2-1) تعاریف و مفاهیم رهبری خدمتگزار
واژه رهبری بنا بر تحقیقات به 1300 سال قبل از میلاد بر میگردد و سابقهای دیرینه دارد (موسی خانی،1389: 12). دانشمندان و صاحبنظران علم رفتار سازمانی، تعاریف بسیار مختلف و متعددی از موضوع رهبری ارایه دادهاند که همین عدم توفیق در ارایه یک تعریف واحد از رهبری، نشان دهنده این واقعیت است که موضوع رهبری در برگیرنده تعاملات پیچیدهای میباشد و معمولاً نوع تعریف از رهبری متاثر از نوع دیدگاه محققان است که در ادامه به چند نمونه از مهم ترین تعاریف ارایه شده در خصوص رهبری اشاره میکنیم:
- رهبری عبارت است از توانایی اعمال نفوذ یا اثر گذاردن بر یک گروه، در جهت تامین هدفها، که این اثر می تواند منبع یا منشا رسمی و سازمانی داشته باشد و یا به صورت غیررسمی به وجود آید.
- رهبری فرایند نفوذ اجتماعی است که در آن رهبر به دنبال مشارکت داوطلبانه زیردستان جهت دستیابی به اهداف سازمانی است (2011؛Bamford et al).
- رهبری عبارت است از تاثیر میان فردی اعمال شده در یک یا چند موقعیت خاص از طریق فرایند ارتباطات در جهت تحقق هدف و یا اهداف شخصی یا سازمانی.
- رهبری شامل هدایت، تشویق و تسهیل پیگیری اهداف با استفاده از آنهایی که انتخاب شدهاند و یا انتخاب آنهایی که تایید شدهاند ، است (دامغانیان، 1390: 16).
- رهبری، کار تاثیرگذاری بر مردم است برای وادار کردن آنها به کوشش دلخواه به سوی هدف های گروهی.
- رهبری کنش متقابل میان اشخاص است که در آن یک فرد نوعی اطلاعات را به طریقی عرضه می کند که دیگری می پندارد اگر به نحو پیشنهاد شده یا مورد نظر رفتار کند، منافع وی بهبود خواهد یافت (Fernandez et al,2013).
نخستین دیدگاهها درباره رهبری را میتوان در یک متن چینی با عنوان «برنامه بزرگ» که احتمالا در سال 1120 قبل از میلاد نوشته شده است، یافت. این متن، رهبری خوب را مستلزم داشتن قواعد روشنی میداند که مبتنی بر محیط و با توجه به شرایط، با مهربانی یا با قدرت اعمال میشود، همچنین اعلام می کند که رهبران باید نمونه در عمل باشند. در پی این تلاشها، دیدگاههای جدیدی در رهبری شکل گرفتند که از جدیدترین این دیدگاهها به رهبری می توان دیدگاه رهبری خدمتگزار و دیدگاه رهبری تحول گرا را نام برد. این دو سبک رهبری امروزه به سرعت توجه نظریه پردازان، دانشمندان، محققان و کارگزاران مدیریت را به خود جلب کرده است و مراکز و گروههای متعددی برای تبیین و تعیین ابعاد مختلف این نظریات شکل گرفتهاند و در تلاش هستند تا مفاهیم این نظریات را بطور گستردهای در سازمانها بکار ببرند (Sousa & Dierendonck, 2010).
نظریههای سنتی رهبری، معمولاً مبتنی بر نوعی مدل سلسله مراتبی بودهاند.و رهبری در گذشته نوایی آمرانه داشته است. دنهارت[1] برآن است که در آینده، رهبری توسط یک گروه انجام خواهد شد و همه میتوانند و به راستی باید درگیر آن باشند. رهبران سنتی کسانی بودند که ایدههایی خوب درباره هدایت گروه داشتند، تصمیم میگرفتند و هدفگذاری میکردند و نفوذ و قدرت کنترل خویش را برای نیل به اهداف مذکور به کار میگرفتند. معمولا فضای سیاسی سازمانها پر از چنین رهبرانی است که به جای نیرو بخشیدن به افراد درصدد اعمال کنترل برآنانند؛ در حالی که رهبران عصر نوین کسانی خواهند بود که به گروه یا سازمان کمک می کنند که نیازها و تواناییهای بالقوه خویش را دریابند، بصیرتهای گروه را جمع بسته و تلفیق نمایند و به مثابه یک ماشه یا محرک برای گروه عمل نمایند. در این صورت رهبر دیگر فقط رئیس یا مدیر نیست، زیرا هرکسی ممکن است رهبر باشد (قلی پور و همکاران،1388).
رهبری خدمتگزار یک رهیافت در مورد رهبری و خدمت است که در آن رهبر در مرحله اول خادم است و در مرحله دوم رهبر.
مفهوم رهبری خدمتگزار در اصل از نظریه رهبری کاریزماتیک ناشی میشود و طبق نظر بسیاری از صاحبنظران، انگیزش اولیه برای رهبری، میل به خدمت است. گرین لیف که ابداع کننده چنین سبک رهبری است، فلسفه آن را ” توجه داشتن به دیگران و توانایی بالا برای خدمت کردن به آنان” بیان میکند(Sousa & Dierendonck, 2010).
اسپریتزر[2] رهبری خدمتگزار را اینگونه تعریف میکند: یک رهیافت تحولی به زندگی و کار. اساساً رهبری خدمتگزار یک شیوه بودن است که پتانسیل ایجاد تغیر مثبت در کل جامعه را دارد. رهبری خدمتگزار مفهومی است که به صورت بالقوه می تواند سازمانها و جوامع را تغییر دهد؛ زیرا تغییرات و دگردیسیهای سازمانی و شخصی را تحریک می کند (خالصی و همکاران،1391).
طبق نظر نایر، قدرت، همواره با رهبری در ارتباط بوده است اما باید دقت داشت که قدرت صرفاً یک استفاده مشروع و درست دارد: یعنی خدمترسانی. از این رو بایستی خدمترسانی را در مرکز و هسته رهبری قرار دهیم (خالصی و همکاران،1391).
گرین لیف در تعریف رهبری خدمتگزار میگوید: در مرحله اول با احساس طبیعی فرد برای خدمت، شروع میشود؛ سپس انتخاب آگاهانه او را به اشتیاق به رهبری میکشاند. تفاوت در مراقبتی است که توسط خادم تجلی پیدا می کند و خادم در مرحله اول سعی می کند مطمئن شود نیازهای بسیار ضروری کارمندان برآورده شده است. بهترین آزمایش رهبری خدمتگزار آن است که بررسی شود آیا مخدومان به صورت انسان رشد می کنند؛ آیا آنها، به برکت خدمتی شدن، برای مبدل شدن به خادمان سالمتر، عاقلتر، آزادتر، مستقلتر و محتملتر می شوند (Matteson & Irving, 2012).
بنابراین بر اساس تئوری گرین لیف، انگیزه اساسی رهبر باید تمایل به ارائه خدمت باشد. در همین خصوص نسکل خدمتی شدن را برای رهبر امتیاز نمی داند بلکه به اعتقاد وی خدمت کردن به دیگران امتیاز محسوب می شود (فرهنگی و همکاران،1390).
[1] Denhart
[2] Spritser