ریسک شرکت
سرمایهگذاران به هنگام اخذ تصمیمات سرمایهگذاری به طور همزمان ریسک و بازده حاصل از گزینههای مختلف را مدنظر قرار میدهند. ریسک جزء جدا نشدنی بازده است و نمیتوان در مورد بازده سرمایهگذاری بدون توجه به ریسک مرتبط با آن صحبت کرد. به بیانی دیگر، ریسک صفت بازده است و نمیتوان هیچ موصوفی را صرف نظر از صفتش تشریح کرد.
اگر ریسک و بازده دارایی با عنوان متغیر مد نظر قرار گیرد، تفاوت عمدهای بین آنها قابل تشخیص است. بازده متغیر کمی و ریسک متغیر کیفی است. بدیهی است که شناسایی، تجزیه و تحلیل و اندازهگیری متغیرهای کمی به مراتب سادهتر از متغیرهای کیفی است. اندازهگیری یک کیفیت و بیان آن در قالب یک کمیت، کاری بس دشوار و مستلزم دقت و تلاشی وصف ناپذیر است. به همین دلیل است که هنوز هم تلاش جهت کمیسازی ریسک و جستجو برای ارایه مدلهای دقیقتر و منطقیتر ادامه دارد (رادپور و عبده تبریزی، 1388).
دیدگاهها و تعاریف مختلفی در مورد ریسک وجود دارد. با این وجود میتوان ادعا کرد در تمام تعاریف، موقعیتهای توأم با ریسک، سه عامل مشترک دارد:
عمل یا اقدام بیش از یک نتیجه به بار میآورد.
تا زمان معلوم شدن نتایج، از حصول هیچ یک از آنها آگاهی قطعی در دست نیست.
حداقل یکی از نتایج ممکن الوقوع، پیامد های نسبتاً نامطلوبی به همراه دارد (رادپور و عبده تبریزی، 1388).
به طور خلاصه میتوان گفت، ریسک سرمایهگذاری، احتمال وقوع بازده واقعی، به غیر آنچه که انتظار میرود، است. لذا، هر اندازه تغییرپذیری نتایج بیشتر باشد، سرمایهگذاری ریسکدارتر خواهد بود (راعی و پویانفر، 1387)
عوامل تشکیلدهنده ریسک را که باعث تغییر در قیمت سهم در بازار میشوند، میتوان به صورت زیر دستهبندی نمود:
- ریسک سیاسی: ریسک سیاسی یا کشور عبارت است از کاهش ارزش سرمایه، که به دلیل تغییرات در سیاستها و نظامهای سیاستگذاری یک کشور رخ میدهد. این ریسک به انتظارات سرمایهگذار نسبت به آینده سیاسی کشور بستگی دارد. بنابراین تغییراتی که در قیمت رخ میدهد از کنترل شرکت منتشرکننده سهام خارج است. یک جنگ ناگهانی یا پایان یافتن آن، انتخاب رئیس جمهور جدید یا فوت ناگهانی رئیس جمهور، خروج ناگهانی مقدار هنگفتی طلا از بازار و امثال اینها از جمله رخدادهایی هستند که پیامدهای روانی بسیار زیادی بر بازار سهام دارند.
- ریسک تجاری: تغییراتی که در قدرت سوددهی شرکت رخ میدهد، میتواند موجب زیان سرمایهای یا کاهش بازده سالانه سرمایهگذاری شود. ریسک تجاری را ناتوانی یک شرکت در پایداری صحنه رقابت یا در حفظ نرخ رشد و یا ثبات میزان سوددهی در کوتاهمدت یا بلندمدت، میتوان تعریف کرد. در چنین حالتی، میزان سود تقسیمی شرکت کاهش مییابد و این رخداد بر بازدهی و تغییرپذیری بازدهی سالانه، آثار نامطلوبی میگذارد.
- ریسک نوسان نرخ بهره: بسیاری از سرمایهگذاران، خرید اوراق بهادار با بازدهی ثابت یا اوراق قرضههای معتبر را راه حلی برای رهایی از ریسک میدانند. ولی باید یادآور شد که این نوع اوراق بهادار دارای ریسک نرخ بهره هستند.
ریسک نرخ بهره، یعنی ریسک کاهش ارزش اصل سرمایه (البته به لحاظ تغییر در نرخ بهره اوراق بهاداری که به تازگی انتشار مییابند). بهترین راه حل برای محفوظ ماندن در برابر ریسک نرخ بهره این است که شخص سرمایهگذار، اوراق قرضه با تاریخهای سررسید متفاوت خریداری کند. راه حل دیگر، مشخص کردن جهت تغییرات نرخ بهره است.
- ریسک تورم: ریسک تورم، ریسک کاهش ارزش اصل و فرع سرمایه به دلیل کاهش قدرت خرید پول میباشد. تورم میتواند بازده واقعی سهام عادی را کاهش دهد. نرخ تورم بالا باعث میشود که قدرت خرید پول کاهش یابد و در نتیجه سرمایهگذار با دریافت اصل و فرع سرمایه خود، کالاها و خدمات کمتری بخرد. اگر بعد از خرید اوراق بهادار نرخ تورم افزایش یابد، نرخ بهره در بازار نیز افزایش خواهد یافت و افزایش نرخ بهره بازار، موجب کاهش ارزش و قیمت اوراق بهاداری خواهد شد که قبلاً منتشر شدهاند.
- ریسک مالی: مقصود از ریسک مالی، ریسک اضافی ناشی از استفاده از بدهی است که تحت عنوان اهرم مالی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. هر قدر شرکت وام بیشتری بگیرد (اوراق قرضه بیشتری منتشر کند)، حاشیه سود خالص شرکت در شرایط رونق بیشتر و در شرایط رکود کمتر خواهد شد و ریسک سهام آن بیشتر میشود.
- ریسک نرخ ارز: این ریسک در اثر خرید اوراق بهاداری که با نرخ ارز متفاوتی منتشر شدهاند، به وجود میآید. احتمال این ریسک وقتی بیشتر میشود که سرمایهگذار داراییهایی را در کشورهای مختلف خریداری نماید. برای مثال یک سرمایهگذار آمریکایی که سهام منتشر شدهای را در ژاپن خریداری مینماید، علاوه بر قبول ریسک ناشی از تغییر نرخ “ین”، ریسک حاصل از هر گونه تغییر، در برابری ین با دلار را نیز پذیرفته است. هر چقدر نرخ ارز بین دو کشور نوسانپذیرتر باشد، ریسک نرخ ارز آن بیشتر خواهد بود (راعی و پویانفر، 1387).