سطوح یادگیری سازمانی
برخی سازمانها ممکن است در دستیابی به یادگیری مؤثر در بعضی سطوح نسبت به سطوح دیگر بهتر عمل کنند. به طور کلی یادگیری سازمانی در چهار سطح رخ میدهد: یادگیری فردی ( مبتنی بر نقش)، یادگیری گروهی یا تیمی، یادگیری فرا-بخشی[1] و یادگیری سازمانی .
1-1-1-1. یادگیری فردی
این امر همیشه مورد توجه بوده است که کارکنان نیاز به یادگیری فردی دارند. ممکن است برای یک فرد لازم باشد مهارت جدیدی کسب کند یا فرآیندهای جدیدی را درک نماید. بسیاری از سازمانها برای پاسخگویی به نیازهای آموزشی و شکوفایی فردی، به خوبی مجهز شدهاند؛ چرا که این پاسخگویی از طریق آموزشهای سنتی و مربیمحوری یا با استفاده از روشهای چندرسانهای و یا آموزشهای آزاد و از راه دور صورت میگیرد. یادگیری فردی مورد نیاز است زیرا افراد، واحدهای تشکیلدهنده سازمان هستند و یا همانطور که پیترسنگه بیان داشته یادگیری سازمانی تنها از طریق یادگیری فردی روی میدهد. عواملی که میتوانند در یادگیری فردی سازمان اثر داشته باشند شامل:
- مشارکت فردی وگروهی برای یادگیری ؛
- تمرکز فرد روی یادگیری (یادگیری باید کاربرد سریع در شغل داشته باشد) ؛
- تکنیکهای آسانکننده یادگیری ؛
- برنامه توسعه فردی ( افراد میدانند که استخدامکنندهها نمیتوانند استخدام در تمام مدت عمر را تضمین کنند ولی میتوانند به آنها کمک کنند که به قابلیت استخدام در تمام عمر دست یابند. باید نوعی همکاری و مشارکت بین سازمان و استخدامشونده باشد که به پیشرفت شغل در بلندمدت به او کمک کند) ؛
- فرصتهای قابل دسترس برای پیشرفت حرفهای ؛
- ارتباط یادگیری فردی به یادگیری سازمانی به روش ساختاری و روشن .
1-1-1-2. یادگیری تیمی و گروهی
در حالی که ممکن است کارکنان به عنوان افراد، نیازهای یادگیری فردی داشته باشند، ولی به عنوان عضو گروه کاری نیاز به یادگیری تیمی دارند. یادگیری تیمی به این معنی میباشد که تیمهای کاری باید قادر به فکرکردن و به وجود آوردن یادگیری باشند. آنها باید یاد بگیرند چگونه به یادگیری بهتری دست یابند. یک سیستم موفق یادگیری تیمی تضمین میکند که تیم تجربیات خود را با دیگر گروهها در سازمان تقسیم میکند. یادگیری تیمی بسیار کاملتر اتفاق میافتد اگر تیمها برای یادگیری و مشارکت در سازمان تشویق شوند.
1-1-1-3. یادگیری فرابخشی
سطح سوم یادگیری، مجموع نیازهای پیچیده یادگیری در سطح بخشها یا واحدها است. پیشرفت در فنآوری اطلاعات به دلیل افزایش شدید ذخیرهسازی، پردازش و امکان بازیابی اطلاعات، گروهها و واحدها را به هم نزدیک کرده است. یادگیری برای کار کردن با هم، درک همدیگر و کار کردن در چهارچوب یک دورنمای مشترک در واحدهای مختلف سازمان توسط یک گروه، سطح مهمی از یادگیری برای بسیاری از سازمانها است.
1-1-1-4. یادگیری سازمانی
در سطح سازمانی، میتوان یک مدل چهار سطحی را در جهت توسعه سطوح بالاتر دانش و مهارت ارائه کرد:
سطح 1) یادگیری حقایق، دانش، فرآیندها و رویدادها. تقاضا برای شناخت موقعیتهایی که تغییرات جزئی هستند.
سطح 2) یادگیری مهارتهای شغلی جدید که قابل انتقال به سایر موقعیتها هستند. تقاضا برای موقعیتهای جدید جایی که پاسخگویی به تغییر نیاز است.
سطح 3) یادگیری برای تطبیق. درخواست موقعیتهای پویا و درس گرفتن از موفّقیتها و شکستها که یک روش یادگیری محسوب میشود.
سطح 4) یادگیری برای یادگرفتن. این نوع یادگیری مربوط به خلاقیت، نوآوری و طرّاحی آینده است. در این سطح، فرضیهها چالش برانگیز میشوند و دانش تدوین میشود.
به علاوه، این مدل (یا انطباق با آن) میتواند در سه سطح به کار رود – برای یادگیری افراد، تیمها و سازمانها. سازمانهایی که به سطح چهارم یادگیری میرسند نه تنها سازمان بلکه صنعت را نیز متحول میکنند(اسکایرم[2]، 2003،5).
[1] Cross- Functional Learning
[2] Skyrme