«بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن . مبادا از هم روی بگردانید ، و پیوند هم را بگسلانید .»[۱۰۹]
ـ توبه[۱۱۰]
«آن را که توبه روزی کردند ، از قبول محروم نکردند.»[۱۱۱]
فصل سوم: شاخصههای رفتاری
فصل سوم: شاخصهها رفتاری
ثمرۀ بررسی وتحقیق برروی متن نهجالبلاغه، جهت دستیابی به شاخصههای رفتاری یاران مطلوب امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، این شد که از میان شاخصههای فراوانی که میتوان برای این افراد درنظر گرفت، ۱۰شاخصه بهعنوان برجستهترین ومهمترین شاخصهها، قابل ارائه است؛ چراکه در بررسی تاریخ دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، این مسئله به خوبی قابل درک است که آنچه یاران حضرت امیر(علیهالسلام) را در بعد رفتاری، موردتأیید ورضایت امام(علیهالسلام) قرار میدهد، شاخصهها و ویژگیهایی است که این افراد را تبدیل به ستونهای محکم جامعه و نیروهای حکومتی قرار میدهد که بهدنبال اصلاح دنیا وآخرت ودین مردم است وهدفی جز رساندن انسانها به سعادت وکمال ندارد. ازآنجا که دستیابی به اهداف الهی حضرت امیر(علیهالسلام)، تنها درسایۀ برپاشدن جامعهای دینی والهی محقق میشود، وجود این ۱۰شاخصه در رفتار یاران مطلوب حضرت، ضروری بهنظر میرسد.
۳٫۱٫ بصیرت
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) با آموزهها، تذکرات و عملکردخود، تفاوت ومرز بین یاران مطلوب وغیرمطلوب خویش رادر نوع نگرش وادراک آنها نسبت به شرایط ومسایل ونیز تشخیص وظیفه وتکلیف، معرفیمینمایند. هرجا یاری دررکاب بود وبابصیرت و درک صحیح و آگاهی کافی نسبت به موقعیت، تصمیمی را جهت یاری رساندن به امام (علیهالسلام) اتخاذ نمود وبا پایداری، به این فهم صحیح وبینش عمیق، عمل نمود، نمونهای زیبا از یاری درمطلوبیت حداکثری نمایان گردید.
بصیرت درمعانی گوناگون به کار رفته است که نشانگر دامنۀ معنایی وسیع آن است. مانند: واضح و روشنیبخش[۱۱۲]، معرفت وبینش دل و اعتقاد قلبی[۱۱۳] ، روشنایی دل وجان، آگاهی وهوشیاری، بیّنه وبرهان وآنچه مایۀ تشخیص حق وباطل وخیر وشر میگردد[۱۱۴]، زیرکی راستین[۱۱۵]، ازروی قصد ویقین[۱۱۶]، علم ودانش[۱۱۷]، عبرت[۱۱۸]، اعتقاد صحیح دینی ، درست فهمی و ژرف نگری همهجانبه وفراگیر[۱۱۹]، گواه وشاهد برخود ودیگران[۱۲۰].
بصیرت درکلام امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) دارای جایگاه ومراتبی است؛[۱۲۱] چنانکه امیرمؤمنان درتبیین بصیرت میفرمایند:
«بینا کسی است که شنید، و اندیشید، و دید، و به دل بینا گردید، و از آنچه مایه عبرت است سود گزید، سپس راهی روشن را سپرد، و از افتادن در پرتگاهها و گم شدن در کورهراهها دوری کرد، و بکوشید تا جانب عدالت را نگهدارد و برای گمراهان جای اعتراض نگذارد، با ستم و سختگیری در راه حق کردن، یا معنی سخنی را دگرگون نمودن، یا از سخن راست گفتن ترسیدن.»[۱۲۲]
در نتیجه بنا برآنچه تبیین شد، بصیرت، نیرویی باطنی است که قدرت تشخیص حق از باطل را درانسان ایجاد میکند و او را به مصالح ومفاسد خود آگاه میسازد تا ضرر ونفع خود را تشخیص بدهد وبداند که چه چیزی اورا اصلاح میکند و چه چیزی او را به وادی فساد میکشاند.
بصیرت هر چند امری درونی است، امّا نمود بیرونی قوی دارد که در نوع گزینش های فرد در برخورد با رویدادها نمایان می گردد ودرکلام امیرمؤمنان علی(علیهالسلام)، دارای عوامل گوناگونی است.[۱۲۳] افراد بابصیرت ، زیرک و تیزهوش هستند ودررویدادها ووقایع زمان خود، بهترین موضع گیری رادارند.
کسانی که با بصیرت وبینش، قدرت تشخیص صلاح خود را دارند، به هدایت وراهنمایی هدایتگران الهی، توجّه کرده وخود را ازمسیرهای گمراهی، دور میکنند ودر چنین شرایطی که راهنمایی هدایتگران ودعوت گمراهکنندگان درمقابل آنان قرار میگیرد، با تشخیص جادّۀ مستقیم حق، خود رادر این دوراهی حق وباطل، درمسیر حق قرار میدهند وآن را میپیمایند وازدستورات هدایتگران الهی پیروی میکنند.[۱۲۴] امام علی(علیهالسلام) میفرمایند:
«پس خوشا دارنده دل بی گزند که پیروی کند کسی را که او را راه نماید و دوری کند از آن که او را تباه نماید، و به راه سلامت رسیده است به راهبری آن که او را راه نمود، و فرمانبرداری راهنمایی که او را چنان فرمود و به راه رستگاری شتافت پیش از آنکه درهایش بسته شود و سیلتهایش گسسته. و در توبه را گشودن خواهد و گناهان را زدودن. چنین کس بر سر راه ایستاده است و راه راست به رویش گشاده.»[۱۲۵]
راه هدایت وصلاح، همواره برپاست وهدایتگران الهی، دائماً انسانها را به سوی آن راهنمایی میکنند وسعی درروشن نمودن مسیر هدایت دارند واینگونه است که دلیل وحجت برهمگان تمام شده، تا درجایی که حق وباطل، درهم آمیخته، راه درست وحق را انتخاب کرده، بپیماید. [۱۲۶]
امیرمؤمنان(علیهالسلام) درکلامی می فرمایند: .
«پس آنچه تو را می گویم از من به خاطر دار: مردم سه دسته اند: دانایی که شناسای خداست، آموزنده ای که در راه رستگاری کوشاست، و فرومایگانی رونده به چپ و راست که درهم آمیزند، و پی هر بانگی را گیرند و با هر باد به سویی خیزند. نه از روشنی دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناهگاهی استوار شتافتند.»[۱۲۷]
حضرت امیر(علیهالسلام) ، دسته ای ازمردم را عوام وساده لوح معرفی میکنند که نه عالمند ونه جویای دانش؛ یعنی به دنبال آگاهی ودانستن نیستند واین افراد بی بصیرت، مانند مگسی بی ارزش هستند که از روی ساده لوحی- که ازنادانی آنها سرچشمه می گیرد- پیرو هرصدایی بوده ودرجهت هربادی قرار می گیرند.آنان از دانش وبصیرت، بهرهای ندارند؛ وعقاید حق ودلیل وبرهان، درکلام و رفتارآنها دیده نمیشود.[۱۲۸]
افرادی که خود رااز نعمت دانستن وآگاهی وبصیرت، محروم کرده اند، درشرایط اجتماعی وسیاسی هم قادربه تشخیص حق وموضع گیری اصولی ودرست نخواهند بود وباهر جریان سیاسی وشرایطی که درجامعه حاکم شود، همراه می شوند.
«شما را نمایاندند اگر میدیدید ، و راه نمودند اگر مییافتید ، و شنواندند اگر میشنیدید.»[۱۲۹]
انسان عاقل، تنها به ظواهر امر نمیپردازد; بلکه سعی میکند فراز و نشیب ها و عاقبت کار را خوب بنگرد و مسیر خود را به درستی تعیین کند واز رفتن در بیراههها وکنار پرتگاهها خودداری نماید.[۱۳۰]
« ودل مرد خردمند را دیدهای است که بدان پایان کار خویش نگرد ، و به ژرفی و بلندی آن راه برد … آن که به چشم دل نگرد ، و با دیده درون کار کند آغاز کارش آن است که بداند آنچه کند به سود اوست یا بر او زیان است ، اگر به سود اوست پی آن رود ، و اگر به زیان اوست باز ایستد . چه ، آن که نادانسته کاری کند ، مانند کسی است که به بیراهه رود . هر چه در آن راه پیش راند ، از مقصود خود دورتر ماند ، و آن که از روی دانش کننده کار است ، همچون رونده در راه آشکار است . پس نگرنده باید بپاید که پیش میرود یا پس میآید.»[۱۳۱]
امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) در صحنه های فراوانی از حکومت خود، یاران خود را به خاطر بیبصیرتی وعدم درک صحیح شرایط، مورد اعتراض قرارداده و آنها را به صراط مستقیم بینش و فهم، دعوت مینمایند.چنانکه خطاب به مردم کوفه میفرمایند:
«مردم کوفه ، گرفتار شما شدهام که سه چیز دارید و دو چیز ندارید : کرانید با گوشهای شنوا ، گنگانید با زبانهای گویا ، کورانید با چشمهای بینا.»[۱۳۲]
چشم درون صاحبان بصیرت، بیناست. آنها. با آگاهی، هشیاری و انتخاب صحیح، قدم در راه میگذارند و عملکرد و موضعگیری هایشان ریشۀ اعتقادی، و مبنای مکتبی و دینی دارد، جهاد و مبارزات آنها سودجویانه و دنیاپرستانه و نشأتگرفته از تعصّبات قومی و جاهلی، یا تحریکشدۀ تبلیغات فریبکارانه جناح باطل و سلطۀ زور نیست. اهل بصیرت، راه خود را روشن و بیابهام میبینند و به باطل بودن دشمن یقین دارند و با تطمیع و تهدید، فریب نمیخورند ودست از عقیده و جهاد بر نمیدارند.چراکه شمشیرها و جهادشان پشتوانۀ عقیدتی دارد[۱۳۳].حضرت امیر (علیهالسلام) از رزمندگان راستین با این صفت یاد میکند که :
«شمشیرها در راه حق آختند، و بصیرتی را- که در کار دین داشتند- آشکار ساختند. طاعت پروردگار خویش را پذیرفتند، و فرمان واعظ خود را شنفتند.»[۱۳۴]
جهادگران، پس از پیروزی درمیدان جهاد، بصیرت وآگاهی خودرا مانند شمشیرهای برهنه، برای مردم آشکار میسازند و همانگونه که شمشیرآنها درمیدان جهاد، نمایان وآشکاربود، بصیرت ودانش آنها نیز، درنهایت پیدایی وظهور است. این افراد بابصیرت مانند عارفان شجاعی هستند که خداوند، حکمت خود را به آنها اختصاص داده وآنان را براسرار ملکوتش واقف کرده است، عقاید خود را برمردم آشکار میکنند وهمراه بیرون کشیدن شمشیرها، عقاید خود رانیز آشکار میکنند، پس گویا بصیرتشان، مانند چیزی است که بر شمشیرها حمل شده وهرکسکه شمشیرها را میبیند، آن را نیز میبیند.[۱۳۵]
سربازی که هدف جنگ را میداند ودشمن را بهخوبی میشناسد وبا آگاهی از شرایط، به میدان نبرد آمدهاست، میتواند در عرصۀ رزم، فداکاری و جانبازی کند و بدون تردید و دودلی و با روحیۀ قوی و شاداب وارد کارزار میشود.
افراد بی بصیرت، به دلیل بی اعتنایی به حق وباطل وعدم شناخت آن وسستی اراده درموضعگیری مناسب، دربرابر حق وباطل، ازمسیر حق دورمیشوند ودرجبهۀ گمراهان قرار می گیرند.[۱۳۶] امیرمؤمنان علی(علیهالسلام)، پس از توبیخ کسانی که درامر جهاد درراه حق ومبارزه با باطل، سستی کرده اند، به آنان فرمان می دهد که به سوی شام حرکت کنند وبیان می فرماید که شامیان، درعدم شناخت حق وناآگاهی ازآن ووادارشدن به انحراف ازراه راست، مانندی ندارند:[۱۳۷]
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیهالله خامنهای (دام ظلّه)، در زمینۀ بصیرت و آگاهی رزمندگان اسلام، میفرماید:
« دو چیز است که بیش از همه باید مورد توجه قرار بگیرد. یکی، کامل کردن آگاهی از شرایط و معرفت به زمان و تحلیل صحیح حوادث که اگر این تحلیل صحیح نباشد مشکلات به وجود خواهد آمد و حتی ایمانهای محکم هم به خاطر نبودن آگاهی و روشنبینی و نداشتن تحلیل درست از وقایع، ممکن است در جهت خلاف قرار بگیرد، همچنان که در قضیه خوارج اتفاق افتاد. اکثر خوارج دارای ایمانهای محکمی بودند، لکن از آگاهی و نورانیت و معرفت بهره نداشتند و لذا در مقابل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) قرار گرفتند. یا در همین جریان امام حسن(ع) و در قضایای بعد از آن در دوران ائمه (علیهمالسلام) تا سال ۲۶۰ه. ق یعنی سال رحلت امام حسن عسکری(ع)، همۀ آنچه که اتفاق افتاد از بیایمانی نبود، بلکه بخش مهّمی، ناشی از ناآگاهی و نفهمیدن درست حوادث بود.
وقتی به جنگهای امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نگاه میکنیم ، میبینیم در موارد متعددی، جبهه، به خاطر یک عامل معنوی متزلزل میشد، یعنی چون طرف مقابل علیالظاهر، مسلمان بود، در اصل هدف جنگ، تردید پیدا میکردند. اینجا میبینیم کسانی پیدا میشدند که این تردیدها را با قوت منطق خود برطرف میکردند و آنها خواص اصحاب مانند جناب عمّار یاسر، مالک اشتر یا حجر بن عدی بودند .
کفر زمان رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) صریح بود و مسلمانان تکلیفشان را میفهمیدند چه بکنند! برخلاف انگیزههای دشمنی ضداسلامی که در زمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وجود داشت و شبههپذیر بود. شبهه ایمانها را کند میکند.»[۱۳۸]
بصیرت یکی از صفات شایسته و ستودهای است که یک یارحقیقی در زندگی فردی و اجتماعی خود باید از آن برخوردار باشد. در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و موضعگیریها، جایگاه بصیرت روشنتر میشود. بدون آن، حتی مبارزه و جنگ انسان هم کورکورانه و گاهی در مسیر باطل قرار میگیرد. انتخابِ درست، نیز بستگی به بینش صحیح و بصیرت انسان دارد .
امام(علیهالسلام)، درنامۀ خود به معاویه، فرق بین گروندگان به معاویه وپشت کنندگان به مکر وحیله ونیرنگش را، بصیرت یا بیبصیرتی آنها ، معرفی می نمایند.[۱۳۹]
هنگامی که طلحه وزبیر پیمان شکنی کردند وباعایشه به بصره آمدندوآنجا رادر زیر سلطۀ خود قرار دادند، بعضی معتقد بودند که امام باآنها درگیر نشود، آنها رابه حال خود رهاسازد وپایه های خلافت را محکم کند، چیزی نمی گذرد که آنان تسلیم می شوند. امام با صراحت میفرمایند که این یک اشتباه بزرگ است ومن هرگز دست روی دست نمی گذارم تادشمن نیرومند شود ومرا غافلگیر کند وتصریح می فرماید که این روش من تاپایان عمر خواهد بود[۱۴۰]:
«به خدا چون کفتار نباشم که باآهنگ به خوابش کنند و فریبش دهند و شکارش کنند. من تا زنده ام به یاری جوینده حق، رویگردان از آن را می زنم، و با فرمانبر یکدل، نافرمان بددل را، که به خدا سوگند، پس از رحلت رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) تا امروز پیوسته حق مرا از من باز داشته اند، و دیگری را بر من مقدم داشته اند.» [۱۴۱]
عدم درک مسائل روز و ناآشنایی به پیچیدگی نقشههای دشمنان در مبارزه با اسلام باعث میگردد که عوام رویدادها را به دید سطحی نگاه کنند و به دام دسیسههای نامرئی دشمن گرفتار شوند. عوام با نگرش سطحی و سادهلوحانه هیچگاه به پیامد رویدادهای سیاسی نمینگرند و ظاهرِ رویدادهای سیاسی را مبنای موضعگیری غلط خود قرار میدهند.[۱۴۲]
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام)، فتنۀ بنی امیّه را، که خود بلایی بود که به دلیل بیبصیرتی مردم بهوجود آمده بود، به دلیل دشواری وسختی آن براسلام ومسلمین وزیادی آشوب درمیان متدیّنین، همچون کشت وکشتار، واذیت وآزار، ازهولناکترین فتنه ها می دانند، زیرا دراین دوران، راه حق وطریق مستقیم پیموده نمیشود. حضرت می فرمایند:
«همانا، ترسناکترین فتنه ها، در دیده من، فتنه فرزندان امیه است، که فتنه ای است سردرگم و تار. حکومت آن بر همگان، و آزارش دامنگیر خاص از مردم دیندار. آن که فتنه را نیک بیند و بشناسد، آزار آن بدو رسد. و آن که آن را نبیند از بلای آن رهد.»[۱۴۳]
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید. |