در جستجوی خانه؛ حسین چالایان

 

حسین چالایان متولد نیکوزیا پایتخت قبرس و ساکن لندن است. در سال ۱۹۸۲ خانواده ی چالایان به علت جنگ داخلی قبرس به انگلستان مهاجرت کردند. او از کودکی شاهد دوخت لباس های خانواده توسط مادرش بود. وی در سال ۱۹۹۳ تحصیلات خود را در کالج مرکزی سنت مارتین لندن به پایان رساند. پروژه نهایی او شامل لباس هایی ابریشمی بود که آنها را پس از دوخت در باغچه خانه دوستش هفته ها دفن کرده بود تا پوسیده شوند. این مجموعه را  بوتیک لباس بیرانز لندن خریداری کرد.

او بلافاصله پس از اتمام تحصیل کار خود را به شکل مستقلی آغاز کرد و برند شخصی خود را در سال ۱۹۹۴ به ثبت رساند. یک سال بعد موفق به کسب رتبه ی اول در مسابقه طراحی لباس لندن شد. جایزه این مسابقه بیست و هشت هزار پوند حمایت مالی برای اجرای مجموعه چالایان در هفته مد لندن بود. بدین ترتیب چالایان اولین مجموعه ی خود را در سال ۱۹۹۵ در سن بیست و پنج سالگی به نمایش گذاشت.

او از همان سال متخصص بهره گیری هنرمندانه از ابزار و تکنولوژی بود. در نمایش لباس های او می توان رسانه های دیگری همچون چیدمان و طراحی های مفهومی فضا و محیط را مشاهده کرد. او به کاوش و درک واقعیات زندگی مدرن، هویت فرهنگی، مهاجرت، انسان شناسی، طبیعت و تکنولوژی علاقه مند است. او از مد بهره و انتظاری فراتر از حد معمول دارد و همانطور که خودش می گوید دو مقوله ی درگیری ها و برخوردهای اجتماعی و فرهنگی را همواره درنظر داشته است.

به عنوان مثال در مجموعه "ما بین" و "سفرهای خانوادگی" به مقوله و موضوع اهمیت و جایگاه فرهنگ اسلامی پرداخت. او در مجموعه ی مابین از تفاوت فرهنگی و فضای بین فرهنگ شرق و غرب سخن می گوید. این مجموعه که شامل چادرهای سیاه رنگی بود که تنها تفاوت بین آنها قد چادرها بود. اولین مدل تنها نقابی به چهره داشت. چادرهای بعدی به ترتیب بلند و بلند تر می شدند تا آخرین چادر که تمام قد بود و به جز چشمان مدل، قسمت دیگری از بدنش پیدا نبود.

برای چالایان طراحی مد فرصتی است جهت بیان نظرات و ایدئولوژی ها، آزمون ها و پیشنهاد هایی که با مسائل اجتماعی مرتبط هستند. او می گوید:" وقتی مردم درباره لباس سخن می گویند، درباره لباس در بافت جامعه، در بافت اجتماع و فرهنگ سخن نمی گویند؛ فقط ارزش ظاهری به آن می دهند. این چیزی نیست که من به آن علاقه داشته باشم."

چالایان نه به شکلی مستقیم پرسش هایش را مطرح می کند و نه پاسخی سرراست به آنها می دهد بلکه مخاطب را در نظردهی و تفسسیر آزا د می گذارد. اما طرح پرسش هایش همواره به طریقی هنرمندانه و از راه هنر شکل می گیرد. این نگزش هرگز به بخش طراحی لباس و مد او لطمه نزده است. وی همواره به تصویر و بدن انسان اندیشیده و دو کفه ی اندیشه ها و طراحی لباس را متعادل نگه داشته است.

چالایان در مجموعه ی " بعد از کلام" در پاییز و زمستان ۲۰۰۱-۲۰۰۱ ، که یکی از مشهورترین اجراهای تاریخ مد است، به پدیده ی مهاجرت و هراس از ترک خانهپرداخت. او به شکل هنرمندانه ای به این مفهوم رایج اجتماعی اشاراتی کرد که یک اثر کاملا مفهومی و اجرایی بود. تاثیر چنگ داخلی قبرس و اختلافات نژادی و سیاسی میان ترک ها و یونانیان مقیم قبرس در زمان کودکی او در این اجرا به چشم می خورد. گویا در این اثر چالایان به دنبال خانه ای بود که بتوان هنگام حهمله ی دشمن یا جنگ با خود حمل کرد. این اثر، مفهومی نزدیک به چادرهای قابل حمل لوسی اُرتا، که در مطالب گذشته درموردش خواندیم، دارد؛ چراکه در آن اثر هم هنرمند بدنبال راه حلی برای کسب دوباره ی هویت برای افراد بی خانمان و جنگ زده است.

 

 

 

چالایان مرزهای دنیای مد را با استفاده از آخرین تکنولوژی لامپ های ال ای دی در مجموعه لباس سال ۲۰۰۷ خود شکست. برای این مجموعه که هوابرد نام دارد، دو لباس طراحی شد که در آنها پانزده هزار و ششصد لامپ بکار رفت و بدین ترتیب لباس ها همانند صفحه نمایش تلویزیون قادر به پخش تصاویر شدند و فیلم های کوتاه آبستره ای از تغییر فصل را نمایش دادند.

 علاقه همیشگی چالایان به استفاده از تکنولوژی روز دنیا برای بیان مفاهیم مورد علاقه اش چون هویت فرهنگی را می توان به وضوح در نمایشگاه انفرادی او با نام " من ناراحتم لیلا" در گالری لیزون لندن دید.  این نمایشگاه شامل یک ویدیو( هفت دقیقه و هفده ثانیه)، مجسمه ای از جنس نایلون و همچنین چیدمان صوتی است که در آن قطعه ای از موسیقی کلاسیک ترکی همراه با ترانه ای درباره داستان لیلی و مجنون نواخته می شود. برای ساخت مجسمه ی این چیدمان ابتدا طرح سه بعدی را در کامپیوتر طراحی و سپس با استفاده از چاپ سه بعدی آن را تولید کردند.

 

 

 

منابع

Conceptual Art and Fashion in the 21st Century by Shirin Abedinirad

www.chalayan.com

www.dezeen.com

 

 

Share