دسته‌بندی نشده

پسر بد مُد؛ الکساندر مک کویین

" برای حرف زدن با زنی که لباس های مرا پوشیده باید شجاعت زیادی داشته باشید."

الکساندر مک کویین

 

لی الکساندر مک کویین "پسر بد مُد" یا به قول خودش آنارشیست ترین طراح مد در جهان بود. روش و ایده های او تقریبا دست نیافتنی است چراکه معتقد بود طراحی لباس یک نوع صداست.

مک کوین در لویشم، جنوب لندن متولد شد. او ششمین فرزند خانواده ای از طبقه کارگر بود. در کودکی برای سه خواهر بزرگترش لباس می دوخت و علاقه زیادی به طراحی لباس نشان می داد. در شانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و برای کارآموزی دوخت لباس مردانه به ساویل رو، خیابان مشهور لندن رفت. در آنجا نزد اندرسون و شپارد به مدت دو سال کار کرد و به بهترین شکل دوخت لباس مردانه را یاد گرفت. سال ۱۹۸۸ به عنوان دستیار طراح لباس ژاپنی کوجی تاتسونو مشغول به کار و پس از یک سال وارد کالج مرکزی سنت مارتین لندن شد. او با تجاربی که در سالهای قبل از بیست سالگی کسب کرده بود به راحتی توانست ایده هایش را در دانشگاه اجرا کند.

مک کویین در سال ۱۹۹۶ کار خود را در خانه مد ژیوانشی به عنوان طراح اصلی آغاز کرد و پس از چهارسال از این گروه جدا شد. سلایق مک کویین از همان ابتدا باعث شده بود تا بسیاری از همکارانش با او مخالفت کنند. از جمله اینکه وی معتقد بود:" زیبایی باید عصبی باشد. عصبیت برای من یک شور است." . او در اواخر سال ۲۰۰۰ برای تضمین آینده ی حرفه اش پنجاه و یک درصد از سهام نام تجاری خود را به گروه گوچی واگذار کرد.

هدف اصلی مک کویین شگفت زده کردن مخاطبان بود. حال این کار با هرچه که می توانست  در ترکیب بندی یک لباس به مفهوم آن کمک کند انجام می شد. وی سعی می کرد ترکیبی زشت و نامتوازن را با اشکال مختلف در قالبی زیبا ارائه دهد. این تلاش ها در کشوری صورت می گرفت که محافظه کارترین نظام مُد در جهان را داراست: بریتانیا.

دغدغه ی اصلی مک کویین برابر هم نهادن زشتی و زیبایی و ایجاد تعادل بین این دو قطب بود. البته وی قطب های دیگر را هم در نظر داشت و سعی بر خلق تعادل بین آنها می کرد؛ از جمله دو قطب قدیم و جدید، زن و مرد، وحشی و متمدن یا تکنولوژی و طبیعت. ایجاد چنین توازنی بسیار توان فرسا و پیچیده است زیرا همواره یکی از این قطب ها بر دیگری برتری داشت و دیگری را در موقعیت ضعف قرار می داد.

مک کویین در بسیاری از طراحی هایش با بهره گیری از مد دوره ویکتوریایی بریتانیا و ترکیب آن با برش و دوخت های کاملا مدرن سعی می کرد توازنی بین ارزش های قدیم و جدید ایجاد کند که در اکثر مواقع با موفقیت همراه بود. شاید بخشی از همین ایده ی توازن گرا بود که باعث موفقیت او شد. وی همواره مرز بین دو قطب را در نظر می گرفت تا طرح ها به درهم آمیزی منجر نشود. در قطب بندی زن و مرد مک کویین معتقد بود که طراحی برای زنان می تواند تعادلی در این رابطه نامتوازن  برقرار کند. به گفته خودش، طراحی لباس برای زنان باید به نحوی تدافعی و عصبی باشد تا زن به عنوان شکار محسوب نشود. او معتقد بود لباس هایش همانند زره هستند و مردم را دفع می کنند و هر زنی با پوشیدن آنها احساس قدرت می کند.

 

دوران مدرن مانند آتشی در جنگل تمامی ابعاد زندگی انسان معاصر را تحت تاثیر قرار داد و مک کویین به این نکته کاملا واقف بود که تغییراتی لحظه ای در اجتماع، سیاست و اقتصاد روی می دهد و به همین دلیل سعی داشت مانند صدایی کاملا مستقل بسیاری از تحولات اجتماعی و فرهنگی را در آثارش به نمایش بگذارد. وی معتقد بود که در عصر کنونی، طراحی مد و هنر به یکدیگر وابسته هستند و به همین دلیل بود که طراحی هایش تا حد یک نقاشی کلاسیک پر کار بود. از چاپ دقیق و ظریف مدارهای یک صفحه الکترونیکی روی لباس تا ساخت و سازهای وسواس گونه اش در مجموعه هایی چون آتلانتیس افلاطون.

نمایش لباس های مک کویین رویدادهایی هنری هستند که گاهی ارجاعات تاریخی، گاهی نشان از رمزآلودگی، خشونت، شفقت و زیبایی دارند. او قبل از اینکه به طراحی لباس بیاندیشد به دنبال ایده و مفهومی برای لباس ها می گشت، سپس دست به طراحی استوری برد می زد و تمام جزئیات نمایش را از طراحی صحنه و نورپردازی گرفته تا موسیقی و ویدیو روی آن ثبت می کرد.

مک کویین ثابت کرد که می توان با پشتکار و تلاش بدون حمایت بنگاه های سرمایه گذاری به موفقیت دست یافت و طراحی لباس را به نحو دیگری معرفی کرد. او در واقع پلی بود بین مد کلاسیک و مد مفهوم گرا. وی در فوریه سال ۲۰۱۰ درسن چهل سالگی درگذشت. مرگ زودهنگام او دنیای مد را بهت زده کرد و در واقع مُد پسر بد خود را از دست داد، پسری که استعداد و دیدگاه های منحصر به فردی داشت.

 

منابع

Conceptual Art and Fashion in the 21st Century by Shirin Abedinirad

www.reddit.com

www.Biography.com