آشنایی با ربکا هورن؛ هنرمند مفهومی با گرایش طراحی لباس

" من اعتقادی به "هنر برای هنر" ندارم. از زمانی که دانش آموزی جوان بودم تا امروز ساده لوحانه آرزوی تغییر برای جهانی بهتر را در دل پرورانده ام."

 

ربکا هورن یک سال قبل از پایان جنگ جهانی اول در شهر میشل اشتات ایالت هسن آلمان متولد شد. او در کودکی بسیار به طراحی علاقه مند بود. هورن تجربه زندگی در دوران پس از جنگ را در مصاحبه ای با جنت وینترسون اینگونه توصیف می کند.:" نمی توانستیم آلمانی صحبت کنیم، آلمان ها منفور بودند. باید فرانسوی و انگلیسی یاد می گرفتیم. همیشه به جایی دیگر سفر می کردیم و به زبانی دیگر حرف می زدیم. ولی من معلم سرخانه ای داشتم که به من طراحی آموخت. مجبور نبودم به آلمانی یا فرانسوی و انگلیسی طراحی کنم. می توانستم فقط طراحی کنم."

او در ادامه درباره ی تجربه بیماری اش می گوید:" در ۱۹۶۴ بیست ساله بودم و در بارسلونا در یکی از هتل هایی که می توانید اتاق ها را ساعتی اجاره کنید زندگی می کردم. با فایبر گلاس کار می کردم، بدون ماسک، چون کسی نگفته بود خطرناک است و من به شدت بیمار شدم. برای یک سال در آسایشگاه بستری بودم. پدر و مادرم فوت کردند. کاملا تنها بودم. آن زمان بود که شروع به ساخت اولین مجسمه های بدنی ام کردم. می توانستم در حال که در بستر بودم بدوزم."

فعالیت های هورن به چند گروه و دوره زمانی تقسیم می شود. اما مهم ترین بخش از آثار وی که با توجه به طراحی لباس و تن پوش شکل گرفته متعلق به دهه هفتاد میلادی است. او در آن زمان با دقت و صراحت زیادی رابطه بین بدن هنرمند و محیط پیرامونش را بررسی کرد. در این دوره اغلب آثار او متمرکز بر ایده ی گسترش بدن است. بی شک زمینه فکری گسترش بدن در فضا به زمانی مربوط می شود که در تخت بیمارستان بود. کشیده شدن سر، بلند کردن پیشانی توسط انواع کلاه ها و سرپوش ها، طویل کردن دست ها بوسیله ی نوعی دستکش، محصور کردن بدن در آثار هورن هستند. از نمونه اجراهای این دوره، " گسترش دست ها" پرفورمنسی است که در سال ۱۹۶۸ اجرا شد. در این اثر بدن اجراگر با نوارهای پارچه ای قرمز رنگی بصورت ضربدری از قفسه سینه تا مچ پا بسته شده بود، بطوریکه هرگونه حرکت بدن را ناممکن می کرد. دست ها از ناحیه آرنج درون استوانه های ضخیمی قرار داشتند که در واقع پایه هایی برای تعادل بدن بودند. آنطور که خود هنرمند تعریف می کند،اجراگر بعد از مدتی ایستادن در این حالت احساس می کرد دست هایش رفته رفته درحال گسترش اند و می توانند زمین را لمس کنند. گویا واقعا به طرف زمین امتداد می یافتند و دست هایش را تبدیل به ستون هایی مجزا می کردند که به بدن او متصل شده بودند.

دستگاه خون رسانی پرفورمنس دیگری اوست که طراحی تن پوشی برای اجراگریست که روی محفظه ای شیشه ای ایستاده. لوله های پلاستیکی بطور عمودی دور بدن او پیچیده و خون بتدریج از محفظه به لوله ها پمپ می شود؛ لباسی از رگ های خونی که بدن او را می پوشاند و او را درون پوششی زنده و ضربان دار قرار می دهد.

 

او درباره چگونگی آغاز پرفورمنس هایش در مصاحبه با کارل هائنلین می گوید:" پرفورمنس های من به عنوان مجسمه های بدنی آغاز شدند. تمام حرکت های بنیادین بر روی حرکت ها و  شدت های بدنم متمرکز بودند. من از اعضای بدنم، دست هایم، پاهایم و سرم برای گسترش واکنش استفاده می کردم تا بتوانم آزمایش های خاصی روی خودم اجرا کنم. برای یک فضای خاص،برای مثال، یک بار تعدادی دستکش که به دقت اندازه گیری شده بودند را ساختم تا بتوانم باز کردن دست هایم دیوارها را لمس کنم. بدین صورت فضای بدنم در کل اتاق گسترش می یافت. تمام آثار اولیه من مربوط به رابطه بین فضا و بدن بودند."

اجرای "بادبزن ماشینی بدن" اثر دیگر اوست که بدن را از طریق تن پوش با فضا پیوند می دهد. در این اثر هورن با طراحی تن پوش بادبزنی، محورهای اصلی بدن را به روش های گوناگون گسترش می دهد. بادبزن بر اساس تناسبات و اندازه بدن اجراگر است. سر و شانه هایش مرکز آن و تمام حرکات مدورش هستند. با چرخش آرام دو قسمت بادبزن، قسمت های مختلف بدنش آشکار یا پنهان می شوند. 

 

از جمله مهم ترین آثار هورن که طراحی لباس در آن نقش مهمی ایفا کرده است می توان به "بادبزن محبوس" اشاره کرد که بهترین نمونه در زمینه گسترش بدن محسوب می شود. مجسمه متحرکی که در آن از پرهای مات و سفید رنگ شترمرغ برای ساخت دو بادبزن بزرگ که حول محور دایره ای می چرخند، استفاده شده است.این دو بادبزن روی جعبه سیاه رنگی تعبیه شده اند که تنها در بازترین زاویه  پرها با یکدیگر تماس پیدا می کنند. یکی از بادبزن ها باز و سپس به تندی بسته می شود و دخترکی را که بین دو بادبزن بر روی جعبه ایستاده است آشکار می سازد. بار دیگر هر دو بادبزن شروع به بستن فضا می کنند و دخترک را به زندان نرمش از جنس پر بازمی گردانند. در بیشتر آثار او حس محبوس بودن به مخاطب القاء می شود. این اثر مفهومی یکی از بهترین نمونه ها در زمینه تکنیک و زیباشناسی گسترش بدن است که هورن به آن اهمیت فراوانی داده است.

 

طراحی های لباس و ملحقات آن در آثار هورن گویی در پی پیدا کردن راهی برای مقابله با بنیادی ترین حس بشر یعنی ترس است. ابزارهایی برای ارضای نیازهای مادی او. هورن می گوید:" زمانی که دردمندی، ترس مفرطی را نیز احساس می کنی، که می تواند تو را رها سازد یا نگاهت را به خودت و تنت بازتر کند. چرا شَمَن خود را عذاب می دهد؟ چون درد تو را به جایی دیگر خواهد برد. برای بعضی از افراد تجربه ای سازنده است." 

 

منبع:

مد و لباس در قلمرو هنر مفهومی/ شیرین عابدینی راد

www.rebecca-horn.de

www.tate.org.uk

Share